هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
پنجشنبه، 9 فروردين 1403
ساعت 09:14
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

چهارشنبه 5 آبان 1400 ساعت 13:42
چهارشنبه 5 آبان 1400 13:08 ساعت
2021-10-27 13:42:33
شناسه خبر : 352053
چهارم آبان، هم مصادف است با صدمین سالروز تولد محمدرضا پهلوی و هم موعد لو رفتن تصویب قانون کاپیتولاسیون و اعتراض بدان که نهایتاً در هیات یکی از پاشنه آشیل های حکومت وی ظاهر شد.
چهارم آبان، هم مصادف است با صدمین سالروز تولد محمدرضا پهلوی و هم موعد لو رفتن تصویب قانون کاپیتولاسیون و اعتراض بدان که نهایتاً در هیات یکی از پاشنه آشیل های حکومت وی ظاهر شد.
گروه تاریخ-رجانیوز: محمدرضا کائینی پژوهشگر تاریخ معاصر ایران در یادداشتی نوشت: چهارم آبان، هم مصادف است با صدمین سالروز تولد محمدرضا پهلوی و هم موعد لو رفتن تصویب قانون کاپیتولاسیون و اعتراض بدان که نهایتاً در هیات یکی از پاشنه آشیل های حکومت وی ظاهر شد.
 
شاید تقارن این دو، بتواند رهیافتی باشد به شناختی بیشتر از ماهیت و ادوار سلطنت پهلوی دوم، به شرحی که می آید:
 
محمدرضا در تحمیلی بودن سلطنتش، به پدر شباهت می برد، منتها تفاوتش با وی در این بود که در دوازده ساله آغاز جانشینی او، تقریبا نقشی تشریفاتی داشت، به دو دلیل: اول شرایط حاکم بر جامعه و هوشیاریِ ناشی از نهضت ملی و دوم: ترس ذاتی او.
 
شاه اما در همان دوره نیز، چند بار برای ازدیاد قدرت خود خیز برداشت (از قبیل افزایش اختیارات خویش در پی ترور بهمنِ بیست و هفت و نیز قلع و قمع مخالفان) اما فضای اجتماعی او را پس می زد. بهترین شاهد نیز اینکه مصدق در عرض چند روز، توانست وزارت جنگ را از دست او درآورد!
 
جوانکی بود با تفریحاتی از قبیل شکار دختران در خیابان ها با لباس مبدل! (نگاه کنید به خاطرات پروین غفاری) این بشر به قدری بزدل بود که پس از توفیق کودتا در بیست و هشت‌مرداد، جرات نمی کرد به ایران بازگردد، از ترس اینکه مبادا آمریکایی ها بخواهند زاهدی را شاه کنند! (نگاه کنید به  خاطرات ثریا اسفندیاری) کاپیتولاسیون یکی از باج هایی بود که شاه باید بعد از بازگشت به آمریکایی ها می داد، به دست حسنعلی منصور که در پسِ اسدالله علم، بنا بود نقش پلیس خوب را بازی کند!
 
با این حال این لایحه-که اول صدایش را در نیاوردند-چند دم خروس واضح داشت: یکی اینکه علاوه بر مستشاران خارجی، خانواده و بستگانشان نیز مشمول مصونیت می شدند و دیگری: مرسوم بود که در اینگونه معافیت ها، اگر کشور متخلفین به هر دلیل آنان را عقوبت نمی کرد، کشور محل تخلف حق داشت به پیگرد آنان بپردازد، اما چنین چیزی در کاپیتولاسیون مدلِ سال چهل و سه، دیده نمی شد و...الخ! «خدایگان» برای آمریکایی‌ها، به جای دستمال چادر رختخواب دست گرفته بود!
 
این فقره برای برخی سیاسیون، اسباب طنز شد. به عنوان نمونه، مظفر بقایی کرمانی در بیانیه ای گفت: رضاخان به لغو کاپیتولاسیون افتخار می کرد و پسرش به بازگرداندن آن، معلوم نیست که بالاخره بودن آن موجب افتخار است یا نبودنش؟!
 
با تمام این خوش خدمتی ها، آمریکایی ها هنگامی که در دی ماه پنجاه و هفت دریافتند: شاه ناتوان و بیمار، توانایی نگه داشتن خود را ندارد چه رسد به کشورش، به آسودگی در گوادالوپ با او خداحافظی کردند! برخی در این فقره به تفسیرهای توطئه آمیز روی آورده اند، در حالی که کارتر با شاه همان کرد که هریک از ما با خادمان ناتوان و حتی اشیاء مستعمل خویش!