گروه اجتماعی-رجانیوز: دهه 1950 میلادی در آمریکا همزمان بود با شروع تاثیرگذاری رسانههای جدید در سطح زندگی مردم؛ در ابتدا تعداد کانالهای تلوزیونی انگلیسی زبان به اندازهی انگشتهای یک دستهم نبودند، اما همین تعداد شبکه بخش مهمی از وقت خانوداه ها را به خود اختصاص می دادند. با گذشت زمان تاثیر گذاری رسانههای جمعی جدید به حدی رسید که بخشی از دغدغهی محققان و پژوهشگران دانشگاهی به تاثیر رسانهها در شکل گیری نوع جدیدی از افکار عمومی معطوف شد.
به گزارش رجانیوز، در سالهای ابتدایی ورود تلویزیون به زندگی مردم عادی و به وجود آمدن پایگاه های اطلاع رسانی جدید در سطح آمریکا، رویکرد غالب در سطح رسانه ها جذب مخاطب حداکثری با در نظر گرفتن مسائل های اخلاقی بود. در دهه 60 میلادی پای گزارش و پرونده های جنایی نیز به تلویزیون باز شد، مثلا موضوع قتلهای زنجیرهای اولین بار به وسیلهی همین شبکه ها مطرح و مورد توجه قرار گرفت. اما همزمان با به وجود آمدن رقابت بین کانالهای تلویزیون برای پوشش اخبارجنایت، آمار ناهنجاری نیز به صورت محسوسی بالا می رفت و اشکال خلاقانهای در جنایت بروز پیدا می کرد، مردم نیز مشتاقانه این رسانهها را دنبال می کردند.
بدون شک خبر کمک یک خیریه به مردم فقیر آفریقا یا سخنرانی روزانه رئیس جمهوری آمریکا در کاخ سفید برای مردم جذاب تر از خبر قتل های زنجیرهای یا پیرزنی که بیست سال است جسد دختر خود را در زیر زمین خانهی خود نگه می دارد نبود. بعدها محققان به این نتیجه رسیدند که همبستگی زیادی میان آمار جنایت و کنشگری رسانه ها وجود دارد.
همزمان با اینکه سرخط خبر ها و تیتر یک روزنامه ها به جنایت روز گذشته اختصاص می یافت، رسانه ها به افرادی که تمایل به ناهنجاری داشتند این تصویر را مخابره میکردند که شما نیز میتوانید مهم ترین رویداد فردا را به خود اختصاص دهید.مهمتر اینکه امنیت روانی جامعه به شدت با اخبار این چنین دچار نوسان میشد.
پی بردن به همبستگی موجود میان رسانهها و بالا رقتن آمار جنایت کمک کرد تا فهم کنشگران رسانهای دنیا به اصل مهمی برسد؛ بازتاب دادن هر چیزی به فراگیریش کمک می کند.
سریال Mindhunter به کارگردانی David Fincher به همین موضوع پرداخته است
کم کم رسانهها در رابطه واکنش به اخبار مربوط به ناهنجاریها یا بیتفاوت شدند یا بسیار محتاطانه عمل کردند، هرچند که مردم به شنیدن جنایات علاقهی بسزایی داشتند، اما قانون نانوشتهای به وجود آمده بود که سیاه نمایی و پوشش ناهنجاریها را محکوم می کرد زیرا هم موجب کمک به آنها می شد، هم افکار عمومی را خدشه دار می کرد.
تجاوز در توییتر
دو هفتهای است که پای جریان تجاوز به تویتر و شبکههای خارجی فارسی زبان کشیده شده و در این مدت ساعتها در رابطه با تجاوزبحث و گفتگو شده است.
البته ابتدای امر این پویش از غرب از با هشتگ Metoo آغاز شد، اما هیچ کدام از رسانههای دولتی غربی با وجود گستردگی بسیاربالای این پویش در نسبت با ایران این اتفاق را به عنوان سرخط خبرهای خود دانبال نکردند.اما از آن جهت که مطرح شدن ناهنجاریها دارای جذابیت ذاتی است، فارغ از توجه رسانههای خبری و دولتی این هشتگ در سراسر دنیا فراگیر شد. بسیاری از چهرههای معروف خارجی یا مدعی شدند مورد تجاوز واقع شدند، یا مورد اتهام قرار گرفتند.
این واقعه از زمانی شروع شد که بازیگری به نام آلیسا میلانو از تمام زنان در سرتاسر دنیای اینترنت خواست که با استفاده از هشتگ #من_هم یا #MeToo در رابطه با یک پدیده تجربه شده توسط زنان صحبت کنند. ظرف ۲۴ ساعت بیش از ۵۰۰ هزار زن با استفاده از این هشتگ پیام هایشان را توییت کردند و پای این پویش کم کم به سایر شبکه های اجتماعی نظیر فیسبوک و اینستاگرام هم باز شد.
به روایت سایتهای مستقل غربی آمار تجاوز در غرب وضعیت بسیار وحشتناکی دارد، اما واضح است که رسانههای غربی اعم از مکتوب و غیرمکتوب از آن جهت به پوشش مداوم این اخبار دست نمی زنند. مشخص است که توجه دوربین های این رسانهها نه تناه کمکی به حل مسئله نخواهد کرد، بلکه به افزایش ناامنی روانی و ناهنجاری نیز منجر خواهد شد. اما طبعا رسانههای فارسی زبان خارج نشین از حمله به امنیت روانی موجود در مردم ایران باکی ندارند. چه بسا این رویکرد بتواند در افزایش بودجهای که از استعمار پیر و شیوخ عرب برای خدمت مخلصانهی خود دریافت می کنند، موثر باشد.
کسانی که پیگیر رویهی این رسانهها در مواجهه با اتفاقات داخلی و خارجی هستند، به راحتی متوجه استاندارد دوگانه ی موجود آنها خواهند شد. مثلا یکی از مهمترین رویههای بی بی سی انگلیسی در رابطه با سنتهای موجود در انگلیس بخصوص در رابطه با خانواده بوده است و هیچ زمان این شبکه به صورت جدی به آمار تجاوز درانگلستان نپرداخته است.
بیش از بیست شبکهی تلوزیونی وابسته به رژیم آلسعود هستند و اطلاعات غیر رسمی از بودجه ی 250 میلیون دلاری اینترنشنال در بدو تاسیس خود خبر میدهند. اما آنتن زندهی هیچ کدام از این شبکهها ثانیهی به فساد جنسی گستردهی شیوخ عربستان نپرداخته است.
قصه ی امروز رسانه های خارجی
مطرح شدن تجاوز در سطح تویتر و پیگیری تام رسانههای خارج نشین از چند جهت قابل توجه است.
اول اینکه یکی از مهم ترین دلایل پرداخت این رسانهها به مسئله تجاوز، ارائه تصویری سیاه از وضعیت کشور ایران است، کشوری که جغرافیایی نا امن برای شهروندان خود به وجود آورده است. البته ترویج این مسئله از طرف رسانه هایی که بودجهی خود را ازجیب دشمنان ایران برداشت می کنند، امری غیر معقول نیست.
فارغ از اینکه تا چه اندازه ادعاهایی که در رابطه با تجاوز مطرح شده است صدق یا کذب باشد، تشویق افراد به شکستن قبح در بیان عیان و عریان مسائل جنسی و استقبال از این مسائل خارج ازخانواده و در معرض قضاوت همگانی، سنتی اشتباه را بنا میکند. بدونه شک هرکسی که به اقداماتی این چنین دست زده، باید مورد قصاص قرار بگیرد و اتفاقا سنگین ترین احکام اسلامی در رابطه با همین ناهنجاریهاست اما مطرح کردن آن در توییتر چه کمکی به فرد مورد تجاوز واقع شده می کند؟ آیا به واسطه ی این اقدام آن افراد خاطی مورد بازخواست قرار می گیرد؟ تنها اتفاقی که واضح است رخ میدهد، برداشته شدن پرده حیا در گفتار افراد پیرامون این مسائل است. عادی سازی مسائلی این چنین و ریختن قبح آن در فضای واقعی اگر کمکی به تشدید مسئله نکند، هیچ راه حل منطقیای در بطن خود ندارد.