
باید صدای حاشیهنشینها در مجلس باشیم/ به تنها مسالهای که توجه نمیشود فرهنگ است/ وزارت ورزش و جوانان تبدیل شده به وزارت ورزش
گروه سیاسی-رجانیوز:احمد سلطانی شیخ علائی متخصص حوزه تاریخ و سیاستگذاری فرهنگ و رسانه است. وی مدرس دانشگاه نیز میباشد و دغدغه مسائل حاشیه نشینان تهران را دارد. متن زیر گفت و گوی رجانیوز با او می باشد.
خیلی خلاصه خودتان را معرفی بفرمائید.
بسمالله الرحمن الرحیم. احمد سلطانی شیخ علائی هستم متولد سال 1361، متأهل و دارای سه فرزند. دانشآموخته کارشناسی ارشد تاریخ تشیع در دانشگاه هستم و در تحصیلات حوزوی هم مشغول درس خارج فقه مقام معظم رهبری هستم. در حال حاضر هم سرپرست اداره تبلیغات اسلامی شهرستان بهارستان هستم. از جمله سوابق اجرائی من همکاری در مجتمع رسانهای اطلس مرکز فقه رسانه به عنوان مدیر اجرائی؛ کارشناس ادیان مرکز اطلاعات و رسانههای دیجیتال وزارت ارشاد، کارشناس آموزش و فرهنگی امور مساجد بودم. سابقه تدریس در دانشگاه شهید رجائی و دانشگاه آزاد اسلامی اسلامشهر را دارم. معاون نهاد دانشگاه شهید رجائی بودم و چندین سال هم به عنوان رابط فرهنگی با نهاد دانشگاه شهید بهشتی ـ علوم پزشکی ـ همکاری داشتم. فعالیتهای اجتماعی و عامالمنفعه و محرومیتزدائی هم در شهرستان اسلامشهر داشتم و عضو شورای فرهنگی و مشاور فرهنگی دکتر طلا در کمیسیون فرهنگی شهرداری اسلامشهر هستم. عضو هیئت اندیشهورز جبهه فرهنگی جنوبغرب استان تهران هستم. این خلاصهای از فعالیتهای فرهنگی و سوابق من بود.
با توجه به سوابق فرهنگیای که دارید، اگر به مجلس بروید احتمالاً وارد کمیسیون فرهنگی خواهید شد.
بله
جایگاه کمیسیون فرهنگی مجلس در مسائل فرهنگی کشور از نظر شما چقدر است و مجلس تا به حال در حوزه فرهنگی چه کارنامهای داشته است؟
جایگاه کمیسیون فرهنگی مجلس به تبع جایگاه خود مجلس، جایگاه والائی است و در همه شئونات حق نظارت و ریلگذاری دارد و میتواند با قانونگذاری صحیح یا خدای ناکرده با عدم پرداختن به مسائل مهم جامعه، خصوصاً فرهنگی و یا وضع قوانین دست و پاگیر و یا بیتوجهی به آنها، کشور را دچار مسائل و مشکلات عدیدهای بکند. با توجه به اینکه سوابق من در حوزه فرهنگ هست و اگر انشاءالله به مجلس بروم، در حوزه فرهنگ فعالیت خواهم کرد، اما اولین چیزهائی که قبل از مسائل فرهنگی در مجلس مطالبه خواهم کرد، مسائل مهمتری هستند که اگر بخواهم تیتروار بگویم، مسائلی هستند که مستقیماً با عدالت اجتماعیای که امام «رحمهالله علیه» توانستند در سال 57 با اتکای به آنها انقلاب شکوهمند اسلامی را به ثمر برسانند، ارتباط دارند و در ابتدای امر پیگیر آنها خواهم بود. به عنوان نمونه اسلامشهر بیش از 700 هزار نفر جمعیت دارد، ولی تا امروز کسی حق طبیعی این شهرستان را برای برخورداری از یک نماینده مستقل ندیده است و نخواستهاند ببینند، چرا؟ چون مرکزنشینان میآمدند و رأیشان را از اینجا میگرفتند و میرفتند. مردم اسلامشهر نوعاً پای انقلاب و نظام و انتخابات بودهاند و همیشه در تمام انتخاباتها مشارکت حداکثری داشتهاند. ما نمیتوانیم از فرهنگ دم بزنیم و بخواهیم مسائل فرهنگی را درست کنیم، اما زیرساختها و زمینهها مهیا نباشند. تا وقتی که عدالت در جامعه به درستی اجرا نشود، نمیتوانیم از جامعه بخواهیم که در اقتصاد، زندگی، پوشش، تحصیل، خانواده و شئونات مختلف زندگیشان، احکام اسلامی را اجرا کنند. وقتی که قشر کارگر و کارمند، خصوصاً بازنشستهها که با حداقل حقوق دارند زندگی میکنند و قبل از اینکه حقوق به حسابشان بیاید، مالیات از آن کسر میشود و با مسائل و مشکلات متعدد دست به گریبان هستند، قبل از اینکه بخواهیم فرهنگ آنها را اصلاح کنیم، ابتدا باید به دنبال این باشیم که وضعیت معیشتی آنها را اصلاح کنیم. از باب، « كُونُوا دُعَاةَ النَّاسِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ» اگر منِ روحانی که داعیهدار کار فرهنگی هستم، خود طلبگی یعنی کار فرهنگی، اگر منِ طلبه به عنوان نماد اسلام، نماد فرهنگ دینی، دنبال تحقق عدالت در جامعه باشم، همانطور که یک کارگر قبل از حقوق اندکش باید مالیات بدهد، هنرمندان هم باید مالیات بدهند. معاف شدن وکلا از مالیات معنا ندارد. فرار مالیاتی پزشکان معنا ندارد. یعنی قبل از اینکه زیرساختهای فرهنگی اصلاح و درست بشوند، باید پیگیر حل این معضلات و مشکلات باشیم تا کارهای فرهنگی ما جواب بدهند. وضعیت معیشت مردم جنوب شهر، نداشتن نماینده مستقل، وضعیت اشتغال جنوب شهر مسائل مهمی هستند. اگر جوان کار نداشته باشد، شما از فرهنگ برایش بگوئید. او میپرسد شغل و کار من چه شد؟ بازنشستهای که شرمنده زن و فرزندش هست، ابتدا به دنبال رفع مشکلات معیشتی خود است. حالا شما از فرهنگ برایش بگوئید. قطعاً از ما نمیپذیرد و قابل قبول هم نیست. اینها مسائلی هستند که باید حل بشوند. ما اگر میخواهیم مردم را به دین و به فرهنگ ناب اسلامی دعوت کنیم، اول باید قوانین اصلی و ابتدائی را در جامعهمان پیاده کنیم و بعد به دنبال آنها برویم. حضرت رسول(ص) وقتی اسلام را آوردند، دفعتاً مثلاً نگفتند که حجاب واجب است و همه باید محجبه باشند. چند سال بعد از دعوتهای خصوصی و عمومی حضرت رسول(ص) حجاب واجب شرعی شد؟ یا حتی حرمت مشروبات الکلی. چه مدت بعد اعلام کردند که این یک حرمت شرعی است و کسی نباید استفاده کند و قس علیهذا. در این کسی شکی ندارد که اوامر خدا لازمالاجرا هستند، اما نباید اولویتها را فراموش کنیم. اگر ما آمدیم و مسئله ازدواج و مشکل معیشت جوان را حل کردیم، خود به خود فرهنگ منحط غربی را که موجب فروپاشی جامعه میشود خود به خود اصلاح کردهایم و آن جوان از ما میپذیرد که کانون خانواده در اسلام جایگاه دارد و باید به ارزشهای اخلاقی پایبند باشد و خانواده برایش در اولویت قرار بگیرد. اما جوانی که اشتغال ندارد و مشکل ازدواج و مسکنش هم حل نشده، حالا شما دعوتش کنید که باید فرهنگ دینی و اسلامی و بالاتر از آن باید فرهنگ ایرانی ـ اسلامی داشته باشی، قطعاً از ما نمیپذیرد و خواهد گفت فعلاً شما بیا و با همان دینی که مرا ملزم به رعایتش میکنی مشکل ازدواج و کار و مسکن مرا حل بکن.
برای همین مسائل اقتصادیای که میفرمائید، شما خودتان برنامهای دارید یا نه؟
برنامهها نوشته شدهاند و مفصل هستند و باید در فضای مناسب ارائه شوند، اما مشخصاً چند چیز هستند که از بس توسط کارشناسان گفته شدهاند، همه از آنها مطلع هستند. اولاً تکیه به توان داخلی، یعنی چیزی که مقام معظم رهبری بارها روی آن تأکید کردهاند. منقطع شدن از درآمدهای نفتی. ما تا کی میخواهیم وابسته به درآمدهای نفتی باشیم؟ تکیه بر ظرفیت جوان کشور، اخذ مالیاتها از منابع اصلی. کسانی که کمتری مالیاتها را میدهند، بیشترین برخورداری را از ثروت ملی دارند. وکلا با حقوقها و دریافتیهای میلیونی از مالیات معاف شدهاند. هنرمندان تا سقف صد میلیون تومان معاف شدهاند. پزشکان فرار مالیاتی دارند. اگر این مشکلات و مسائل حل شوند، آیا در اقتصاد ما تحول ایجاد نمیشود؟ اگر مسئله معوقات بانکی به طور جدی و نه در حد شعار پیگیری شود، آیا لازم است که یک شبه تصمیم بگیریم بنزین را سه برابر کنیم تا کسری بودجهمان را تأمین کنیم و کشورمان را به آتش بکشیم؟ اینها مسائل ابتدائی هستند که خودشان ایجاد تحول میکنند. امن کردن فضای سرمایهگذاری وقتی یک سرمایهگذار، چه داخلی چه خارجی، نمیداند که فردا قرار است در فضای اقتصادی چه اتفاقی بیفتد، قطعاً برای سرمایهگذاری ریسک نمیکند. اسلامشهر، شهری که من در آن زندگی میکنم، منطقهای دارد که تقریباً دارد تبدیل به قطب کفش کشور میشود. شهرک توحید که شهرک دورافتادهای هم هست و چندان در محور شهرستان نیست. اینها ایجاد اشتغال کرده و شهرستان را به درآمدی رساندهاند. اخذ مالیاتها و مجوزها و ساخت و سازها، شهرداری را پولدار میکند و وقتی شهرداری پولدار میشود، البته اگر درست مدیریت بشود، شهر آباد میشود. من خودم با چند نفر از اینها صحبت کردهام. اینها در دولت آقای روحانی، خصوصاً در چند سال اخیر و بالاخص بعد از قصه برجام، عمدتاً دارند ورشکست میشوند و کارگاههایشان را جمع میکنند. در حالی که از یک زیرزمین شروع کرده و همه به تولیدکننده تبدیل شده و بعضی از آنها برای صدها نفر ایجاد اشتغال کرده و مشکلات اشتغال جوانان را در منطقه کاهش داده بودند. ولی با توجه به سیاستهای اقتصادی دولت، خصوصاً بعد از برجام، ضیق شدن واردات، بسته شدن راههای دور زدن تحریم و مسائل متعدد، اینها مثلاً میخواستند چسب را که یکی از وسایل مهم کارشان است، امروز میخریدند N تومان و فردا ده برابر میشد و واردکنندهها آن را احتکار میکردند و میگفتند اگر امروز اینها را بفروشیم، فردا هیچ چیزی نمیتوانیم بخریم و ورشکست میشویم. جنسهائی را که وارد کرده بودند میآوردند و با ارز آزاد در بازار میفروختند و تولیدکننده مجبور میشد یا کارش را تعطیل کند، یا نیروهایش را تقلیل بدهد و یا کفش را گران کند.
در زمینه مسائل فرهنگی کشور، به نظر شما اولویت اصلی چیست و مجلس در این حوزه چه کارهائی را میتواند انجام بدهد؟
در مجلس دهم، در کمیسیون فرهنگی در حال حاضر چند طرح عنوان شدهاند. طرح نظام جامع رسانههای همگانی، طرح خط مشی اداره و نظارت بر سازمان صدا و سیما، طرح جامع جمعیت و تعالی خانواده، طرح ساماندهی ــــــــ اجتماعی و لایحهای هم تحت عنوان اختیارات وزارت ورزش و جوانان آمده است. یکی از اشتباهاتی که انجام شد، تلفیق وزارت ورزش و جوانان بود. وزارت ورزش و جوانان عملاً تبدیل به وزارت ورزش شده و در بخش جوانان فعالیتی انجام نمیدهد، در حالی که در دورههائی که جدا بود، فعالیتهای خوبی در زمینه جوانان انجام میشد که الان نمیبینیم. عناوین این طرحها و لوایحی که آمدهاند خوبند، اما باید به درستی بررسی شوند که نمیشوند و برایشان قانون تصویب شود که تا به حال نشده است تا مشکلات حل شوند. در حال حاضر یکی از اولویتها در بخش فرهنگی توجه به دغدغههای مقام معظم رهبری است. ایشان میفرمایند فرهنگ ستون فقرات یک جامعه است و اگر فرهنگ یک جامعه اصلاح شود، تنها راه تمدنسازی اسلامی است. اگر ما بتوانیم آسیبشناسی درستی از فرهنگ عمومی داشته باشیم و بُنمایههای فرهنگ زندگی را بتوانیم به درستی شناسائی کنیم و بتوانیم هویتزدائی فرهنگ و تمدن غرب را برای جامعه تبیین و تشریح کنیم، قطعاً کشور ما در مسائل و مباحث فرهنگی رو به تعالی حرکت میکند.
در حوزه قانونگذاری و نظارت چطور؟
یکی از مسائل فرهنگی در جامعه مسئولین هستند. من اگر نماینده، وزیر یا مسئول باشم، نمیتوانم مردم را به سادهزیستی دعوت کنم و خودم سادهزیست نباشم. نمیتوانم مردم را به فرهنگ متعالی دین دعوت کنم و خودم بوئی از آن نبرده باشم. نمیتوانم مردم را به صبر دعوت کنم و خودم صبور نباشم. نمیتوانم مردم را به فرهنگ اصلاح الگوی مصرف دعوت کنم، ولی خودم در یک سفر استانی به استان البرز، برای یک ناهار چندمیلیون هزینه کنم. چطور شما میتوانید به عنوان متولی دینی از فرهنگ اصلاح الگوی مصرف حرف بزنید؟ مردم نمیپذیرند، «واعظان که این جلوه در محراب و منبر میکنند/ چون به خلوت میروند آن کار دیگر میکنند»
جریان اصلاحات از رعایت حقوق و حرمت زن صحبت میکند و یکمرتبه چهره شاخص آن که خیلی هم تلاش کردند او را شهردار کنند، مرتکب قتل میشود. آن وقت اینها دم از رعایت حقوق و حرمت زن میزنند. شما که دم از این شعارها میزنید، آیا خودتان در عمل به آن پایبند هستید؟ نه، چون نگاه قبیلهگرائی این جریان باعث میشود که آن خانمی را که به عمد یا غیرعمد کشته شده، به انواع و اقسام مفاسد متهم کنند. مردم طبیعتاً از شما نخواهند پذیرفت که شما بخواهید حقوق و حرمت زن را فرهنگسازی کنید. یا رعایت قانون. وقتی شما قانون را دور میزنید و از کاهش دریافتی نجومیبگیران حرف میزنید، ولی خودتان به شکل دیگری رفتار میکنید، مردم از شما قبول نمیکنند. مثلاً قانون نظارت باید برای کل مسئولین جمهوری اسلامی فرهنگ بشود. هر کسی که در ایران اسلامی مسئولیت دارد، باید عملکردش شفاف باشد. مجلس باید آکواریوم نماینده باشد. یعنی هیچ چیزی را که جزو شئونات نمایندگی اوست، نباید از مردم مخفی کند. هر کسی یک زندگی خصوصی دارد که طبق قانون و شرع کسی حق دخالت و ورود به آن را ندارد، اما هر چیزی که به شئونات نمایندگی و شئونات یک نماینده مجلس شورای اسلامی مربوط میشود، باید در افکار و اذهان و دید مردم، واضح و آشکار و معین باشد و کسی نتواند چیزی را پنهان کند. در یک کلام مجلس باید آکواریوم باشد که مردم بر آن نظارت کنند. نبای یک دخمه باش که مسئولین در آن فساد رقم بزنند و هر کاری که دلشان میخواهد بکنند. این فرهنگی است که باید از بالا تا پائین در کل اصناف جا بیفتد. وقتی که من نمایندهای را به مجلس معرفی میکنم، اگر تو نماینده و وکیل من هستی، من باید بدانم به چه دلیل چه رأیای دادهاید، چون همه طرحها و لوایح تأثیر مستقیم در زندگی، فرهنگ، اقتصاد، سیاست، مسائل امنیتی و... همه شئونات زندگی من دارند.
اگر بخواهید کارنامه اقتصادی و فرهنگی مجلس فعلی را به طور خلاصه توصیف کنید و نمره بدهید، چه ارزیابیای از آن دارید؟
بهترین ارزیابی از یک مجلس در جامعه هویدا میشود. اگر میخواهید ببینید که مجلس در همین دو زمینه چه موفقیتهائی به دست آورده، به کف جامعه نگاه کنید. آیا وضعیت فرهنگی مردم نسبت به چهار سال قبل ارتقا کرده یا کاهش پیدا کرده؟ وضعیت اقتصادی مردم کاهش پیدا کرده یا ارتقا پیدا کرده؟ هر انسان منصف بیطرفی میگوید که در هر دو زمینه به شدت کاهش پیدا کرده. یکی از عواملی که موجب ارتقای فرهنگی هر جامعهای میشود، فرهنگ کتابخوانی است. کتابخوانی چگونه محقق میشود؟ وقتی که فرد فکر راحتی داشته باشد، کتاب ارزان باشد و تولید محتوا خوب انجام بشود و کتاب در دسترس همه باشد، این اتفاق رخ میدهد. آیا این اتفاق از لحاظ فرهنگی رخ داده؟ وقتی کاغذ به دلیل سیاستهای غلط اقتصادی گران میشود، روی فرهنگ جامعه تأثیر میگذارد. انتشاراتیها بسته و انتشارات محدود میشوند و قس علیهذا.
کتابخوانها ترجیح میدهند به جای اینکه کتاب در سبد خانوادههایشان باشد، قوت و غذا و چیزهائی را که زندگیشان به آن بستگی دارد، در سبد خانواده جای بدهند و کتاب به اولویتهای بعدی میرود. مسائل اقتصادی ارتباط مستقیم با مسائل فرهنگی دارند. اگر ما نتوانیم در زمینه اقتصادی درست عمل کنیم، قبل از هر چیزی فرهنگ لطمه میبیند.
وضعیت اقتصادی هم که مشخص است. با بیتدبیریهای دولت، مشخصاً امضای پر از خسران برجام که مقام معظم رهبری بارها با صراحت فرمودند که برجام به شکل موجود مورد تأئید من نبود، اما باز مسئولین اصرار دارند و میگویند این تصمیم نظام بوده. کجا تصمیم نظام بوده. آن زمانی که آقای ظریف را سردار دیپلماسی معرفی میکردید و به ایشان با کیسه سکه طلا هدیه میدادید، برجام دستاورد خودتان بود. همین جریانی که عنوان اصولگرا و انقلابی را یدک میکشند، مدافع برجام بودند. برجام با زندگی مردم چه کرد؟ قیمت گوشت، دلار، ماشین و... را ببینید. به هر کالائی که نگاه میکنیم، قیمت قبل و بعد از برجام را ببینید. یکی از همین آقایان به اصطلاح انقلابی و اصولگرائی... انقلابی و اصولگرائی به حرف که نیست. من ادعا کنم انقلابی هستم، ولی عملکردم لیبرالی و غربگرایانه باشد. این یعنی چی؟ همین آقایان مدافع برجام بودند. شما از چه چیز برجام دفاع میکردید؟ مقام معظم رهبری با صراحت گفتند من موافق برجام نبودم و برجام خسارت محض بود. این عین کلام حضرت آقاست، ولی بعضی از آقایان اصرار بر این دارند که برجام تصمیم نظام بوده.
من میخواهم از مردم خواهش کنم که در انتخابهایشان دقت کنند. هر کسی که گفت من انقلابی و جهادی هستم، لزوماً اینطور نیست. برجام در مجلس اصلاحطلب مصوب نشده. برجام در مجلسی مصوب شد که قاطبه آنها اصولگرا بودند. نامشان اصولگرا بوده، ولی شیوهشان اتفاقاً اصولگرائی نبوده، چون چشم به داخل نداشتند. متأسفانه آقای رئیسجمهور که تمام مسائل و مشکلات موجود ما قطعاً به دلیل نگاه جریانی است که دارد از ایشان حمایت میکند، روز گذشته در مصاحبه خبریشان چه گفتهاند. وقتی که من شهامت و شجاعت این را نداشته باشم که اشتباهات خودم را بپذیرم، این یعنی فرهنگ. فرهنگ دینی یعنی من شهامت داشته باشم که در نظام جمهوری اسلامی، نظامی که مبتنی بر آموزههای دینی است، اگر خطا کردم به خطای خودم اعتراف کنم. مگر خود حضرت آقا در قصه کنترل جمعیت نفرمودند که در دهه 60 پیگیر مسئله کاهش جمعیت بودیم ـ چون در آن دهه شعار «دو فرزند کافی است» را میدادند ـ و اشتباه کردیم. اما آقای روحانی کدامیک از اشتباهاتشان را تا به حال پذیرفتهاند؟ علاوه بر اینکه آقایان اشتباهات خودشان نمیپذیرند، کار زشتتری می کنند و تمام خطاهای خود را به گردن دیگران میاندازند. آیا طبق قانون تمیز کردن هوای کشور به عهده نیروهای مسلح است؟ شما چرا میخواهید از هر طرف ارگانهائی را که پای نظام و انقلاب بوده و خون داده و آبروی خود را کف دست گذاشتند که شاخصترین آنها سردار سلیمانی یک فرد نظامی بود، تحریف کنید و مثل ظریف، یک دیپلمات بیعرضه نشان بدهید؟ شما از پای میز مذاکره چه چیزی گیرتان آمده که در کنفرانس خبری تأکید میکنید ما اروپا را ملزم میکنیم پای میز مذاکره بیاید؟ شما از میز مذاکره قبلی چه چیزی را برای مردم کاسب شدید که دنبال این هستید که آنها را دوباره پای میز مذاکره بکشانید؟ شما دنبال مذاکره با غرب و امریکائی هستید که خون عزیزترین سردار ما را ریختند. در تشییع سردار سلیمانی مردم از همه طیفها آمده بودند. شما هر کسی با هر پوششی را در تشییع سردار سلیمانی میدیدید که گریه میکردند، چرا؟ چون اسطوره بود. اصل انقلاب ما برای استقلال بود و برای این بود که جلوی زورگو بایستیم. اگر حضرت امام و انقلاب ا سلامی حتی از جنبشهای امریکای لاتین هم دفاع میکنند، به خاطر چیست؟ به خاطر این است که آنها در برابر استبداد و استعمار ایستادهاند. آقای روحانی! شما چه کار کردید و از حرف زدن با امریکا چه چیزی برای شما حاصل شده که باز دنبال مذاکره با امریکا هستید؟ تازه وضعیت امریکا تغییر کرده و دیگر امریکا، امریکای کودتای 28 مرداد و امریکائی که هشت سال از صدام حمایت کرد نیست. امریکائی که خسارت برجام را بر ما تحمیل کرد و یکی از اسطورههای ما را به شهادت رساند. آدمی که هیچ اعتقادی به دین و انقلاب و این حرفها ندارد، میگفت آدمی که از سال 64 تا سال 98 برای عزت و سربلندی و امنیت من پوتین را از پایش درنیاورده، آدمی باشرف، الگو و اسطوره است. آن وقت شما میخواهید تلاش کنید که با یک قاتل که همه خیانتهایش به کنار، حالا یک خیانت بزرگ به پروندهاش اضافه شده و آن هم قتل یک سردار ملی و اسوه و اسطوره است، مذاکره کنید؟ حضرت آقا به ما فرمودند ما با او مذاکره نمیکنیم و به دنبال انتقام سخت هستیم. باید در فرهنگ و مسائل اجتماعی و اقتصاد هم از او انتقام گرفت. انتقام سخت نظامی جای خودش، انتقام فرهنگی یعنی اینکه شبکههای فرهنگی امریکائی را منهدم کنیم. هنوز نفوذ فرهنگی امریکا در کشور ما فعال است و دارد کار میکند. شاید یقهاش را ببندد و جای مهر هم روی پیشانیاش باشد. جریان نفوذ اقتصادی همینطور. تا وقتی که اینها بریده نشوند، مسائل ما حل نخواهند شد.
شما در کدام لیست انتخاباتی قرار گرفتهاید؟
بعد از انتخابات میخواهم در مورد شورای ائتلاف مسائلی را مطرح کنم که نشنیدهام، بلکه به چشم خودم دیدهام. برای اولینبار بنا شد که جریانهای نامدار ـ نمیخواهم از تعبیر جریان اصیل استفاده کنم ـ میخواستند اسلامشهر را ببینند و از اینجا نمایندهای در لیستشان داشته باشند. اولین کسی که این ادعا را کرد، شورای ائتلاف بود که آمد مسائل را مطرح کرد و گفت نماینده معرفی کنید. مسائلی پیش آمد که من خودم دیدم، ولی چون بحث وحدت و این مسائل هست و اتفاقاً کسانی از وحدت حرف میزنند که خودشان کمترین تعهد را نسبت به این مسائل دارند، بعداً آنها را بیان خواهم کرد.
جریان دیگری که آمد جبهه پایداری بود که من از طرف شورای مرکزی شهرستان به آن معرفی شدم. مدارک و رزومهها را بردیم و آزمونها و مصاحبههای سنگینی انجام شدند و نهایتاً گفتند که در لیست ما قبول شدهاید و من هم با افتخار قبول کردم. برخلاف جریانهای دیگر که دارند چنین ادعائی میکنند، هیچ ممانعتی برای ما نگذاشتند که حالا که در لیست ما آمدهاید حق ندارید در لیست دیگری باشید. شرطی که بعضی از لیستها برای نامزدهایشان گذاشته بودند.
پس در حال حاضر جزو لیست جبهه پایداری هستید.
بله، بعد از این جریان، با دوستان جریان عدالتخواه، آقای اشتری و آقای محمدصادق شهبازی آمدند و گفتند چون میخواهیم به منطقه اسلامشهر نگاه ویژهای داشته باشیم با همدیگر یک گپی بزنیم و با شما صحبت کنیم. آمدند و صحبت کردیم. اسلامشهر یک منطقه محروم است و جریان عدالتخواه انصافاً نگاه خوبی به اسلامشهر داشت. این بزرگواران هم پرسیدند که اگر صلاح میدانید در لیست جریان عدالتخواه هم حضور داشته باشید.
جبهه پایداری برای شما منعی نگذاشت که در لیست دیگری نباشید؟
به هیچ وجه. برخلاف جریانات دیگری که خود را انقلابی و اصولگرا مینامند، جبهه پایداری مطلقاً هیچ پیششرطی برای عدم حضور در لیستهای دیگر برای حقیر نگذاشتند و نگفتند که حالا که در جبهه آمدهاید، در شورای ائتلاف یا فلان جریان نباید باشید. حتی نگفتند در لیست اصلاحطلبها هم نباید باشید. طبیعتاً ما که در لیست آنها نمیرفتیم، ولی جبهه پایداری حتی آنها را هم نگفتند.
با توجه به اینکه منطقه ما منطقه مجروحی است و مشکلات عدیدهای دارد، به دوستان عدالتخواه گفتم ما با مطالبات و مسائلی که شما مطرح میکنید، زندگی میکنیم. با فقر، فاصله طبقاتی، اشرافیت مسئولین و ثروتمندانی که هر روز بر ثروتشان افزوده میشود و فقرا هر روز فقیرتر میشوند. ما با اینها زندگی میکنیم. این دوستان لطف داشتند و حقیر را در آن لیست هم جا دادند. لیست سومی که نام بنده را هم به عنوان نامزد معرفی کرده، با توجه به فعالیتهائی است که در مجالس و هیئات مذهبی داشتهام و آن لیست هیئات مذهبی منتسب به حاج آقا منصور ارضی است. لیست دیگری را هم بچههای جنوب شهر تهیه کردهاند که با من تماس گرفتند و گفتند معیارهای ما عبور از فیلتر شورای نگهبان و دارا بودن سوابق انقلابی است، میخواهیم اسم شما را در لیست بچههای جنوب شهر قرار بدهیم، چون واقعاً خودتان هم جنوبشهری هستید. من نمیدانم دیگر کسانی هم که در این لیست هستند، واقعاً جنوبشهری هستند یا بالاشهریهائی که میخواهند سوار اعتبار جنوبشهریها بشوند.
در پایان اگر نکتهای دارید بفرمائید.
میخواهم این نکته را عرض کنم که به وجود موجود و دید نشدن جنوبشهریها و توزیع ناعادلانه ثروت معترضم. کشور ما کشور فقیری نیست. من به مصائب و مسائلی که میبینم، به شرمندگی پدرها و رنج مادرها معترضم. به بیعدالتیای که در اخذ مالیاتها وجود دارد معترضم. حضور من در انتخابات یک حضور اعتراضی است. یک وقت اعتراض به شکلی ابراز میشود که شهر به آتش کشیده میشود که البته آن هم مشخصاً نتیجه بیتدبیری دولت بوده و بعد هم حرکت بسیار زشت رئیسجمهور یک حکومت اسلامی که میآید و با خنده میگوید من صبح جمعه فهمیدم. اولاً که دروغ شما از مصاحبه چهارشنبهتان معلوم شد. ثانیاً نوع گفتار شما بسیار زشت بود. مردم داغدار هستند. این شعار نیست. مردم میمیرند، چون شما یکشبه تصمیم میگیرید برای جبران کسری بودجه قیمت بنزین را سه برابر کنید. بعد شما با کنایه و نیشخند حرف میزنید؟ من به این کنایهها و خندهها معترضم. من معترضم که یک عده با جنگ زرگری این طرفی و آنطرفی و بالائی و پائینی، همیشه بر قشر مستضعف مستولی و سوار شدهاند و همیشه هوار بر آرا و شعارهای مستضعفین بودهاند، ولی هیچ گامی برنداشتهاند. نمیخواهم نفی صددرصدی کنم. الحمدلله به برکت نظام جمهوری اسلامی بسیاری از مسائل و مصائب قبل از انقلاب مرتفع و حل شدهاند، اما در پیشرفت اندیشه امامین انقلاب، مرحوم امام و امام خامنهای، حد یقف نداریم. اینطور نیست که ما نسبت به وضعیت موجود رضایت داشته باشیم. ما اگر به دنبال تمدن اسلامی مدنظر مقام معظم رهبری هستیم، باید حرکت کنیم. اگر حضرت آقا میگوید اقتصاد مقاومتی، اتفاقاً اقتصاد مقاومتی در مقابل اقتصاد ریاضتی است که دولت این را نفهمیده و یا میخواهد نفهمد. اگر حضرت آقا میفرمایند اقتصاد مقاومتی، معنایش اقتصادی است که خانوادهها را از لحاظ اقتصادی رشد میدهد و بالنده میکند. به قول یکی از دوستان اقتصادیمان معنای اقتصاد مقاومتی این است که اگر روزی دیدید دارید در زندگیتان چاق و فربه میشوید، بدانید که اقتصاد مقاومتی در زندگیتان جاری شده. اقتصاد مقاومتی با اقتصاد ریاضتی متفاوت است. بنده به نشانه اعتراض نسبت به وضعیت موجود و عملکرد منفی دولت و عملکرد غیرقابل قبول مجلس که به وظایف نظارتی خود عمل نکرده و در وضع قوانین ضعیف عمل کرده، پا به عرصه گذاشتهام. هیچکس فریاد مظلومین در مجلس نبود.
