
اعتقادی به جناح بندی اصلاح طلب و اصولگرا ندارم/ عدم صداقتها باعث ناراحتی بدنه انقلابی شده است/ روحانی هیچ برنامه برای اداره کشور ندارد جز باج دادن به غرب
گروه سیاسی-رجانیوز: حمید رسایی کاندیدای شناخته شدهای است که این دوره از انتخابات در هیچ لیستی نامش دیده نمیشود. او که سابقه نمایندگی مجلس را در کارنامه خود دارد اینبار به صورت مستقل از تهران نامزد شده است.
متن زیر گفت و گوی رجانیوز به وی میباشد:
علت به حاشیه رفتن امثال شما در این چهار سال چه بود و چرا در سیما حضور نداشتید؟
بنده در حاشیه نبودم بلکه مسئولیت نداشتم و الا در میدان بودم و کار را انجام می دادم. نظام ما مردمی است و دولت، مجلس و شورای شهر را مردم انتخاب میکنند و حتی در تعیین رهبری هم مردم نقش دارند و این یکی از بزرگترین نعمتهای جمهوری اسلامی است. بعد از مجلس طبعا این دولت از ما استفاده نمی کرد بنابر این در مسئولیتی نبودیم. اتفاقا از جهاتی بیشتر در ذهن مردم بودیم آن هم به خاطر اینکه تکلیف لکه ننگی به نام برجام برای افکار عمومی مشخص شد. قبلا تبلیغات تا حدودی روی مردم تاثیر داشت و فکر می کردند ما از روی لجاجت با دولت حرف می زنیم اما الان روزی نیست که مردم در فضای مجازی در کوچه و خیابان پیام ندهند و حلالیت نطلبند. تقریبا هر روز یکی می گویند ما به شما بد و بیراه میگفتیم ولی الان پشیمانیم. یک روز مشهد بودم یک نفر در حرم امام رضا به من گفت مقداری پول دارم ولی نمیدانم کجا هزینه کنم، سکه بخرم، طلا بخرم یا زمین یا دلار یا در بورس بگذارم. گفتم من بلد نیستم از اهلش بپرس. بعد از کلی اصرار او و انکار من گفت شما تا حالا هر چه در باره برجام گفته بودید درست درآمده برای همین از شما میخواهم به من بگویید کجا سرمایه گذاری کنم تا ضرر نکنم. گفتم ما که پیشگو نیستم ما فقط متن برجام را خوانده بودیم و تجربه تاریخی اعتماد به استکبار جلوی چشممان بود و بر اساس اینها و تذکرات امام و رهبری، گفتیم برجام عاقبتی ندارد. در سیما هم نیستم و ممنوع التصویر شده ام چون در چارچوب متداول سیما حرف نمی زنم و البته فشارهای این دولت هم موثر است.
در روزهای اخیر خیلی شایعات در باره حضور شما در انتخابات مطرح می شد از جمله اینکه تایید صلاحیت شما مشروط بوده است، یعنی باید بعد از تایید انصراف بدهید.
متاسفانه در این مدت شایعات بسیار گسترده و از پیش طراحی شده ای درباره انصراف یا ردصلاحیت بنده منتشر شده است؛ از چند روز قبل برخی در فضای مجازی گفتند که من رد صلاحیت شدهام، بعد ادعا کردند که من قصد انصراف دارم و اخیرا از دیروز هم شایعه کردهاند که تایید صلاحیت من از طرف شورای نگهبان به صورت مشروط بوده، یعنی شورای نگهبان من را تایید کرده، اما شرط کرده که بعد از تایید، خودم انصراف بدهم که البته تمامی اینها کذب است. در حالی که هم هیات اجرایی که متولی آن وزارت کشور است و هم هیات نظارت و شورای نگهبان صلاحیت من را تایید کرده و شرطی هم برای من قرار ندادهاند.
این نکته را نباید از یاد برد که اصل در فضای مجازی کذب بودن خبر است، مگر اینکه برخلافش ثابت شود یعنی منبع موثقی در فضای مجازی خبری را نقل کند. بنابراین مردم به اخبار بدون منبع یا منابع غیر موثق در فضای مجازی اعتماد نکنند، خصوصا ایام انتخابات.
این شایعات هم از اینجا شکل گرفت که برخی احزاب ، گروههای مطرح که لیست انتخاباتی معرفی میکنند با اینکه بنده یک چهره شناخته شده منتسب به آنها بودم و از جمله نامزدهای مطرح هستم؛ اما نام من را در لیست خودشان قرار ندادند و این برای یک عده سوال شد و زمینه این شایعات را فراهم کرد، در حالی که این نشانه استقلال بنده از جریانات سیاسی است.
الان شما در کدام لیست انتخاباتی هستید و آیا از جمله اصولگریان به حساب می آیید؟
من از همان روز اول ثبت نام اعلام کردم که اعتقادی به جناح بندی اصلاح طلب و اصولگرا ندارم و معتقدم که فقط جریان و تفکر انقلابی میتواند کشور را نجات دهد. تفکر انقلابی یعنی تفکری که به گذشته انقلابی خود افتخار میکند و از آن پشیمان نیست، یعنی زندگی اش مانند تودههای عمومی مردم است و اشرافیگری و رفاه طلبی در آن جایی ندارد، یعنی در مدیریت و پیگیری کار مردم تنبل نیست، امیدی به دشمنان این ملت نداشته و استکبارستیز است، چرا که تنها راه نجات این ملت عدم اعتماد به نظام سلطه و حفظ روحیه انقلابی است که در خط ولایت و رهبری برای خدمت به مردم تلاش میکند. معتقدم که برخیها این شرایط را ندارند اما خود را در قالب اصلاح طلب یا اصولگرا معرفی میکنند.
فضای سیاسی و انتخاباتی کشور را در این روزها چطور میبینید؟
متأسفانه فضای سیاسی و انتخاباتی کشور درحال حاضر علاوه بر اینکه سرد است دچار نوعی ابهام هم شده است. الان در ایام تبلیغات انتخاباتی هستیم اما آن شور و شوق قبل حاکم نیست. این عدم اشتیاق به عملکرد دو جریان سیاسی برمی گردد. از یک طرف هر وقت جریان تجدیدنظرطلب افراطی که زمانی در قالب اصلاحات خودش را نشان داد و در این دوره هم در لباس اعتدال، به قدرت رسیده، به رغم اینکه ادعا میکنند دنبال آزادیهای سیاسی هستند، به دلیل اینکه آزادی بیان در نگاه اینها بیشتر کاریکاتوری و در مقام عمل برخلاف مبانی انقلاب و تفکر امام و برخلاف اعتقاد واقعیشان است، نتیجه سیاست ورزی و عملکردشان طوری بوده که مردم را از سیاست زده کرده است. شعار دولت آقای خاتمی توسعه سیاسی بود، ولی به شکل تهوعآوری ورود در سیاست و کنشهای سیاسی داشت. نتیجه رفتار دولت آقای خاتمی، قهر مردم از صندوقها و کاهش مشارکت در انتخابات شورای شهر دوم و مجلس هفتم شد. آقای روحانی هم با اینکه شعارش اعتدال بود و از بستن دهان منتقدین، به خدا پناه میبرد و پُز میداد که ما دنبال آزادی هستیم، اما عملاً به دلیل عملکرد و رویکردشان، مردم زده شده اند و شاهد هستیم که آن رمق، جنب و جوش و تحرک لازم و کنش سیاسی لازم در جامعه وجود ندارد.
دلیل این سردی را البته رد صلاحیت های شورای نگهبان عنوان می کنند
در انتخابات شورای شهر دوم که مجری انتخابات مصطفی تاج زاده و ناظر آن انتخابات هم مجلس ششم اصلاح طلب بود و حتی نهضت آزادی ها تایید صلاحیت شدند، چرا مشارکت پایین بود؟ علاوه بر این در خصوص میزان رد و تایید صلاحیت ها نشان می دهد که به هیچ وجه تعداد کاندیداهای این جریان کم نیست. همین الان در تهران سه لیست اصلاح طلب وجود دارد. دلیل این سردی عدم موفقیت دولت در تحقق وعده هایش است، عدم فعالیت انتخاباتی مردم، جهت گیری غلط مجلس دهم از مشکلات مردم و حمایت کامل از ناکارآمدی دولت است.
اشاره کردید که جریانات اصولگرا و انقلابی هم آن جذابیت را از دست دادهاند. این حالت فقط در بین مردمی که به اصلاحطلبان گرایش دارند، وجود ندارد.
این حرف درستی است چون بدنه خاکستری جامعه و توده های عمومی تفاوتی بین جریانات سیاسی قائل نیستند و همه را از چشم نظام جمهوری اسلامی می بینند. از زاویه دیگر که نگاه میکنیم، این سردی، به دلیل عملکرد جریانات سیاسی اصولگرا هم هست که به عقیده من با مردم و بدنه خودشان صداقت نداشته اند. یعنی در بزنگاهها، در زمان کنشهای سیاسی و فصل انتخابات که مردم توقع شفافیت در مواضع و شفافیت در جهتگیری دارند، جریانات سیاسی صداقت لازم را با مردم نداشتند و مردم احساس میکنند در هر دوره دارند از این جریانات سیاسی متنوع اصولگرا بازی میخورند. برخی از جریانات سیاسی که در دورههای قبل رویکرد درستی هم داشتند، در این دوره، بدنه رأی و کسانی که به آنها متمایل هستند، احساس میکنند دارند از طرف اینها بازی میخورند. از نگاه مردم وقتی مردم می بینند که یک جبهه سیاسی که قرار بود مثل گروه های دیگر عمل نکند، در طول چهارسال هیچ فعالیت جدی ای ندارد اما نزدیک هر انتخابات که می شود سر و کله شان پیدا می شود و مدعی سخنگویی بدنه ای است که در این چهار سال خون و دل خورده است.
مشخصا اشاره شما به بی تحرکی جبهه پایداری است؟
نه فقط این جبهه نیست که در طول چهار سال و در بزنگاه ها و چالش های سیاسی و اجتماعی بدنه این جریان دلسوزانه مثل اسپند روی آتش بالا و پایین می پرید، خون دل می خورد، اینها غایب بوده اند. ژنرال هایی که دور میز ائتلاف نشسته اند و برای ما نسخه می پیچند هم همینطورند. بسیاری از چهره های تعیین کننده ائتلاف اصولگرایان مثل آقای حدادعادل در طول چهار سال نیستند، نه حرفی می زنند، نه حرفی می شنوند، نه شمشیر می زنند و نه شمشیری می خورند. شما در بزنگاه های حساس هیچ کنشی از چهره های اصلی آنها نمی بینید ولی فصل انتخابات که می شود همین ها می روند در اتاق دربسته می نشینند و برای مثل بنده و شمایی که در این چهار سال، یک لحظه سنگر را ترک نکرده ایم می خواهند تصمیم بگیرند و آمرانه هم می گویند چون ما اسم تو را در لیست مان نگذاشته ایم باید بروی کنار تا وحدت ما بهم نخورد!
مردم میبینند در همین جریان اصولگرا ائتلافهای شکل میگیرد، اما مردم نمیدانند اعضای این ائتلاف چه کسانی هستند و یا این ائتلاف چگونه شکل گرفته؟ آدمهائی که دور آن میز نشستهاند، براساس چه تعریفی نشستهاند؟ چرا بعضیها آنجا هستند و بعضیها نیستند؟ چهار سال قبل یک گروهی درست شد به نام جمنا. ده نفر بودند که میگفتند قرار است اینها برای جبهه انقلاب تصمیم بگیرند. من که کارم شخم زدن حوزه سیاست و بررسی عملکردها و چهرههاست، از آن ده نفر جمنا، تقریباً 5 یا 6 نفرشان را در طول این سالهائی که دعوا و جنگ تن به تن سیاسی داشته ایم، ندیده بودم حتی یک بار یک کنش سیاسی از خود نشان نداده بودند اما قرار بود برای ما تصمیم سیاسی بگیرند و ما هم مطیع باشیم. چند نفر از اینها مهمترین ویژگیشان این بود که در بزنگاهها به حرف یک حلقه خاص گوش میدهند. اسم نمیبرم، چون کسی که بخواهد بفهمد خودش میفهمد. طرف در بزنگاه برجام، مدتی دائماً علیه برجام حرف میزند و در دقیقه 90، یعنی زمانی که برجام دارد تحمیل می شود و به کرسی مینشیند و احتمال دارد با مخالفت هایی مواجه شود، موضعش تغییر میکند و یادداشت مینویسد و برجام را یک متن متعادل میداند. از چنین چهرههای حرف گوشکنی در رأس این کارها استفاده میشود تا در وقت خود آن طور که طراحان پشت صحنه می خواهد عمل کند حتی می بینید که جمع بندی اینها برخلاف مواضع علنی و مشخص رهبری می شود.
شما این عدم صداقت را باعث دلسردی بدنه جریان انقلابی و حزب اللهی می دانید؟
قطعا این عدم صداقت چنین نتیجه ای دارد. این عدم صداقت باعث ناراحتی بدنه انقلابی شما میشود. همین حالا در ائتلافها چون به مردم گفته نشده که این لیستهای انتخاباتی بر چه اساسی بسته شده اند، ملاک و معیارها انتخاب در آنها چیست، مردم حیران هستند و اعتماد نمی کنند چون نمی دانند چرا یک نفر در لیست هست و یک نفر دیگر نیست؟ در جبهه پایداری هم برخی اشکالات که توقعش بوده نباشد ولی هست.
در چنین وضعیتی آیا لیست های انتخاباتی نزد مردم جایگاهی دارند؟
آخرین نظرسنجیها میگوید که مردم براساس لیستها رأی نمی دهند. 65 درصد لیستی رای نمی دهند و بر اساس شناخت شان تصمیم می گیرند. حدود 25 درصد گفته اند به لیست مراجعه می کنند. در طول این یک هفته هم شما شاهد درگیری و جنگ این لیست ها بودید و حالا هم در دقیقه 90 که توافق کرده اند، خروجی و لیست مورد توافق شان، محل نزاع بدنه ای شده که باید رای بدهد و رای دیگران را همراه کند ولی باعث اختلاف بدنه شده است.
بنابراین لیستها چندان موفق نخواهند بود، درست است؟
البته من از این رویکرد استقبال نمیکنم هرچند در هیچ یک از دو لیست مشهور آقای محصولی و قالیباف نیستم. یعنی نه در لیست پایداری قرار گرفته ام و نه در لیست ائتلاف اصولگرایان و نه در جمع بندی این دو لیست. قاعدتا در چنین وضعی که لیست ها اقبالی ندارند، من باید استقبال کنم ولی خوشحال نیستم و البته تقصیر را متوجه کسانی می دانم که با کاندیداهای درون لیست ها را بر اساس باند، سهمیه بندی، حب و بغض های شخصی، سبب بوجود آمدن این وضعیت شده اند.
راه حل شما چه بود؟
راه حل، عمل به توصیه رهبر انقلاب است. آقا چهارسال قبل فرمودند: «آن کسانی که این فهرستهای پیشنهادی را میدهند، واقعاً رعایت حق را بکنند؛ مسئله رفیقبازی و جناحبازی و مانند این چیزها را دخالت ندهند و نگاه کنند ببینند که چه کسی واقعاً شایسته است؛ آن کسی را که شایسته است بگذارند و به مردم معرّفی کنند. این هم یک بخش و یک بُعد از رعایت حقّالنّاس است.» غصه اینجاست که «رأی لیستی» با استناد به بیانات رهبر انقلاب، در حالی اصل عمل انتخاباتی القا میشود که رهبری در کنار تأکید بر مراجعه به لیستهای انتخاباتی، این را توصیه کرده اند. خب سئوال من الان این است که برای معرفی این توصیه رهبری عمل شده؟ در حالی که شما حضور افراد گمنامی را در لیست می بینید که برای فعالاترین چهره های سیاسی شناخته شده نیستند، هیچ سابقه مدیریتی، هیچ کنش سیاسی و اجتماعی، هیچ نوع موضع گیری از آنها نمی بینید ولی در لیست هستند! مهمترین ویژگی این فرد، داماد یکی از اعضای شورای ائتلاف بودن است. یا آقای دیگری در لیست تهران است که دو دوره نماینده بوده از جمله در مجلس هشتم یعنی در اوج فتنه 88 ولی هیچ اثری از اینها در بزنگاه ها نیست! خب دلیل بودن اینها در لیست وحدت تهران چیست؟ آیا به حمایت های مالی ربط دارد؟ به رفاقت ها ربط دارد؟ چون عملکرد و سابقه ای که نیست حداقل آقایان توضیح بدهند.
شما خودتان بر اساس چه ملاک هایی، افراد اصلح را به مردم معرفی می کنید؟
بالاخره بنده الان حدود بیست سال است که در فضای سیاسی جامعه هستم. یک خط ثابت سیاسی هم داشته ام. شما هیچوقت ندیده اید که با تغییر جهت باد، مواضع ام عوض شود. هیچ وقت ندیده اید که با جنگ روانی اینها از میدان فرار کنم و عافیت طلب شوم. مردم هم اعتمادی دارند برای همین در این ایام خیلی سئوال کردند و هر دوره انتظار دارند که ما مشورت بدهیم. من اعلام کردم افرادی که معرفی می کنم بر اساس چند شاخصه ایجابی و چند شاخصه سلبی است. از جمله شاخصه های ایجابی اعلام کردم که کاندیدای اصلح مورد نظر بنده شرایطی مثل به روز بودن و داشتن تخصصهای لازم (کارآمدی)، شفافیت در مواضع، آرا، هزینههای اقتصادی (شفافيت)، صراحت، شجاعت و پافشاری بر اصول (انقلابیگری)، گرهگشايي از مشكلات با روحيه جوانانه (جوانگرایی)، استقلال سیاسی و ولایتپذیری (حریت)، دوري از اشرافيگری و مطالبه حقوق مردم (عدالتطلبی و مردمگرایی) را دارد.
همینطور شاخصه های سلبی مثل مرزبندی با فساد، رانت و حقوق نجومي (سلامت اقتصادی)، مرزبندی با فتنه و کودتای ۸۸ (بصیرت سیاسی)، مرزبندی با برجام و توافقات استعماری (استکبارستيزی)، مرزبندی با انحرافِ ولایتگریزی (ولایت پذیری) را باید داشته باشند. لیست مورد نظر من اشتراک خوبی با بقیه خصوصا همین ائتلاف دارد ولی انقلابی است.
البته باید ملاک های رهبر انقلاب را مد نظر داشته باشیم
بله این شاخصه ها دقیقا در بیانات دو روز قبل رهبر انقلاب هم بود. حضرت آقا فرمودند: «منتخبین باید افراد مؤمن، شجاع، وظیفهشناس، پُرانگیزه، وفادار به مردم، وفادار به انقلاب... وفادار به کشور، سرسخت در مقابل دشمن [باشند]؛ در مقابل دشمن احساس ضعف و اظهار ضعف نداشته باشند، چشم و دلِ حریص به مال دنیا نداشته باشند... سابقه دلبستگی و انفعال در مقابل دشمن هم بایستی یک نقطه منفی و مردود به حساب بیاید. کسانی که این سابقه را دارند که در مقابل دشمن منفعلند، در مقابل دشمن قدرت ایستادگی ندارند، اعتماد به نفس ندارند، اینها انصافاً برای نمایندگی این ملّت مناسب نیستند. این ملّت اعتماد به نفْس ملّی دارد.»
خیلی افراد و از جمله خود بنده سئوالم این است که واقعا الان کاندیداهای معرفی شده در لیست های انتخاباتی این ویژگی ها را دارند؟
وضعیت کشور را چطور ارزیابی می کنید؟
وضعیت کشور در شرایط بسیار حساسی قرار دارد و با دولتی مواجهه هستیم که مهمترین ویژگی آن کمکاری و پُرخرجی است. برای اداره کردن کشو سه روش وجود دارد یکی از آن دولت پُرکار و کم خرج است که این مدل حضرت امیرالمومنین(ع) است. مدلی دیگری هم دولت پُرکار پُرخرج است و این مدل اهلبیت(ع) نیست و اصلا فایدهای هم ندارد یعنی نتیجه آن به نفع جامعه اسلامی نخواهد بود و دولت هاشمی رفسنجانی هم دولت پرکار پرخرجی بود و به خاطر سیاستهای که داشت ومدیرانی که داشت به این شکل بود. دولت دیگر است که کمکار اما پرخرج که من دولت خاتمی را این و مدل میدانم چون تمام مدل دولت آقای هاشمی در وجود دولت آقای خاتمی بود. اما واقعیت این است که دولت روحانی را باید مدل چهارم قرار بدهیم و دولت بیکار و پرخرج را برای او در نظر میگیریم. دولتی که هیچ کار نمیکند و نه اینکه کمکار کند و دولتی که چشمش به دست بیگانگان است همانهایی که بارها عهدشکن و نقص کننده تعهدی هستند که خودشان امضا کردند و نه تنها خودش به آنها امیدوار است بلکه سعی میکند مردم را به آنها خوشبین کند که این یک خطر بزرگ است و طبیعی است که وقتی با چنین دولتی روبهرو هستیم کار ما هم خیلی خیلی سخت خواهد بود بلاخره حکم است کلید دست اوست و قوای دیگر هم باید مراعات حالش را هم بکنند و از آنطرف هم مجلس همراه و همسو با دولت است. الان که میگویند مجل فعلی مجل امید است مجلس قبلی هم که اصولگرا بود هم همسو با دولت روحانی بود چون فرمان مجلس دست آقای علی لاریجانی بود که همراه و همسوی دولت روحانی بوده و هست.
به عقیده شما آقای روحانی نمی تواند از این مرحله عبور کند؟
روحانی هیچ برنامه برای اداره کشور ندارد جز باج دادن به غرب تا تحریم ها برداشته شود. برای همین در حال ایدئولوژی سازی است. ایدئولوژیهای؛ سازش، کرنش، کوتاه آمدن و عدم مقاومت را آقای روحانی دائم در حال تئوریزه کردن است. اولینبار در زنجان وقتی گفت ما از عاشورا درس مذاکره میگیریم یعنی شروع این طرح بودهاست در حالیکه در هیچ جایی چنین جیزی را پیدا نخواهید کرد چراکه همه از عاشورا درس ایثار، درس مقاومت، درس شهادت، درس هیات من ظله، در برابر کفر کوتاه نیامدن و همه این درس را از امام حسین(ع) و عاشورا گرفتند.
در حال حاضر صحبتهای روحانی به ظاهر موضع مبتنی بر منافع ملی است اما در واقع یک سیکنالی برای غرب است و صحبتهای امروز او در رفسنجان میگوید ما نمیتوانیم دیگر نفت بفروشیم بودجه کشور با نفت میچرخد این یعنی تحریمها اثر کرده! وقتی یک مسئولی در کشور اینگونه حرف میزند یعنی تحریمها اثر کرده و ما باید دستها را بالا ببریم. یا اینکه آقای روحانی گفتند اگر برجام را بتوانیم یکسال دیگر حفظ کنیم میتوانیم اسلحه بخریم ویا اسلحه بفروشیم این مهمترین پیام روحانی به غرب این است که خیالتان راحت باشه ما در برجام هستیم.
چرا روحانی ایدئولوژی سازی میکند به این دلیل است مردم ما دینمدار هستند و اگر مردم مخیر کنید تا بین دین سخت و دین آسان مسلما دین آسان را انتخاب میکنند و همین مردم را مخیر سازند به دین داری و بیدینی، قطعا دینداری را انتخاب مبکنند و هزینه آن را هم میپردازند. عبور روحانی از مردم دیندار سخت است مگر اینکه بیایند زیرسازی کنند و برای همین با ایدئولوژی وارد شدند. آقای روحانی نه برنامه اقتصادی دارند، نه تیم اقتصادی دارند و نه حالش را دارد.
