دوشنبه 5 آذر 1397 12:52 ساعت
شناسه خبر : 299794

استعفای آخر دولت موقت هم جنبه ای صرفا تهدید آمیز داشته است و بازرگان و رفقایش از آن به مثابه ابزاری استفاده کردند که همچون دفعات گذشته امام را تحت فشار قرار دهند و پشت بندش امام نیز به خواسته لیبرالها عمل و دانشجویان تسخیر کننده لانه را مجبور به ترک سفارت کند
گروه تاریخ-رجانیوز: اخیراً محمد حسین بنیاسدی، داماد و مشاور مرحوم بازرگان در دولت موقت، در مصاحبهای با نشریه «ایران فردا» به بررسی استعفای دولت موقت به ریاست بازرگان پرداخته است. در بخشی از این گفتگو، بنیاسدی گفته است: «اگر قطب زاده خبر استعفای دولت موقت را قبل از پاسخ آقای خمینی منتشر نمیکرد، دولت موقت کنار نمیرفت. وقتی که خبر از تلویزیون پخش شد باعث شد که آقای خمینی در مقابل عمل انجامشده قراربگیرند.»
به عبارتی، بنیاسدی میخواهد بگوید که موافقت امام خمینی با استعفای دولت موقت، به این دلیل بوده است که قطب زاده با انتشار خود سر خبر استعفای بازرگان و وزرایش از تلویزیون، حضرت امام را در عملی انجام شده قرار داده است.
به گزارش رجانیوز، بنیاسدی ناخواسته به این واقعیت اعتراف کرده است که اسعتفای دولت موقت نه تصمیمی جدی، که برای تحت فشار قرار دادن امام خمینی برای رسیدن به اهدافشان بوده است.
از همین رو رجانیوز، به بهانه این اعتراف ناخواسته، به بررسی استعفاهای چند باره و کذایی دولت موقت که با هدف تهدید و تحت فشار قرار دادن سران انقلاب، بالاخص حضرت امام خمینی، مطرح شده بود، پرداخته است.
اولین تهدید؛
25 بهمن 57 بازرگان اولین گروه وزرای دولت موقت را به شورای انقلاب اسلامی معرفی کرد که عبارت بودند از ابراهیم یزدی، عباس امیر انتظام، کریم سنجابی، احمد صدر حاج سید جوادی، کاظم سامی، داریوش فروهر، معین فر و کتیرایی.
شورای انقلاب نیز بعنوان شورای بزرگان انقلاب اسلامی، با برخی از افرادی که توسط بازرگان به عنوان وزیر معرفی شده بودند، مخالفت می کند. اما بازرگان در مقابله با این عدم موافقت شورای انقلاب با برخی از اشخاص پیشنهادیاش، شورای انقلاب را تهدید می کند که اگر با همه افراد معرفی شده موافقت نشود، از سمت اش استعفا خواهد داد.
از طرفی نیز از آنجایی که انقلاب اسلامی روزهای اولیه پر التهاب اش را می گذراند و در حال تثبیت بود، شورای انقلاب برای جلو گیری از هرج و مرج و انحراف انقلاب از مسیر اصلی، ناچار شد برای جلو گیری از استعفای بازرگان، بی چون و چرا با همه افراد معرفی شده برای تصدی وزارت ها، موافقت کند.
تهدید دوم؛
اواخر اسفند 57، امیر انتظام که هم سخنگوی دولت موقت بود و هم معاون نخست وزیر بازرگان، سخنانی به زبان میآورد که موجب بر انگیختن احساسات عرب زبانان خوزستان می شود. امام خمینی از بازرگان میخواهد برای ختم غائله و دلجویی از مردم خوزستان هم که شده، امیر انتظام را از سمت اش عزل کند. حتی آیت الله طالقانی هم از بازرگان می خواهد که برای پایان دادن به حاشیه هایی که در پی سخنان امیر انتظام پیش آمده بود، وی را عزل کند.
اما بازرگان چه میکند؟ نه تنها امیر انتظام را عزل و حداقل با وی برخوردی هم نمیکند، بلکه در جواب دستور امام خمینی می گوید، «یا امیر انتظام هست و من هستم، یا اگر برود من هم خواهم رفت.»[1]
سومین تهدید به استعفا؛
همزمان با تشکیل اولین مجلس خبرگان، دولت موقت هم در تلاش بود تا با تحت فشار قرار دادن سران انقلاب اسلامی، مجلس خبرگان را به انحلال بکشاند.
18 مهر 58، به پیشنهاد عباس امیر انتظام جلسه ای ترتیب داده می شود که در پایان، ملی گرا ها به این نتیجه می رسند که مجلس خبرگان باید منحل شود.
28 مهر امیرانتظام لایحه انحلال مجلس خبرگان را به امضای 14 نفر از وزرای دولت موقت می رساند که البته تعدادی از اعضای دولت موقت به این لایحه رای مثبت نمی دهند. من جمله شهید چمران و مرحوم ابراهیم یزدی.
از آنجایی که لایحه با موافقت صد در صدی اعضای دولت موقت همراه نبود، قرار بر این می شود که قبل از اعلام رسمی از تهیه چنین لایحه ای از سوی دولت موقت، با حضرت امام مشورت شود. تصمیم اعضای دولت موقت نیز این می شود که در صورتی که امام خمینی با این لایحه موافقت نکند، اعضای هیئت دولت موقت اعلام استعفا کنند. آنهم به صورت دسته جمعی. که البته امام خمینی با این لایحه صریحاً مخالفت میکند و دولت موقت هم استعفا نمیدهد.
آخرین استعفا؛
13 آبان 58 دانشجویان پیرو خط امام لانه جاسوسی اِمریکا را به تسخیر خود در می آورند. فردای روز تسخیر سفارت، دولت موقت تصمیم به استعفا می گیرد تا شاید مثل سه استعفای کذایی و از روی تهدیدی که در گذشته داشت، این بار هم با تحت فشار قرار دادن حضرت امام، دانشجویان را مجبور به ترک لانه جاسوسی کند.
نکته جالب توجه این است که اولین زمزمه هایی که حاکی از استعفای دولت موقت بود، نه توسط شورای انقلاب و یا حتی رادیو و تلویزیون که از سوی خود اعضای دولت موقت بود.
تشکیل جلسه هیئت دولت برای صحبت درباره استعفا، شامگاه 14 آبان ماه برگزار می شود و همان شب، پس از اتمام جلسه در ساعات پایانی14 آبان، برای امام فرستاده می شود.
در روزنامه اطلاعاتِ روز 15 آبان 58 آمده است: "صادق طباطبایی سخنگوی دولت نیز در تماسی که حوالی ساعت ده و نیم بامداد با او داشتیم، سخنانی ابراز داشت که حاکی از استعفای دولت موقت بود....او بی آنکه توضیح دیگری بدهد، گفت: تا یکی دو ساعت دیگر تقش در می آید."
مکتوب استعفا شامگاه 14 آبان به قم، خدمت حضرت امام فرستاده می شود و فرد حمل کننده نامه استعفا که یکی از نزدیکان بازرگان بود، قبل از این که استعفا نامه را تقدیم امام کند، و برای ترساندن امام از عواقب استعفای دولت موقت و گرفتن عکس العمل از ایشان، امام را تهدید می کند که مکتوب استعفا در اختیار رادیو و تلوزیون قرار گرفته و فردا صبح، یعنی صبح 15 آبان ماه، از اخبار صبحگاهی رادیو تلویزیون پخش خواهد شد. صبح 15 آبان بر خلاف تهدید دولت موقت، هیچ خبری از استعفای بازرگان و وزرایش نبود و اولین بار اخبار ساعت 14 خبر استعفا و متن آن را اعلام کرد و سپس در روزنامه ها انتشار یافت.
تاریخی که دولت موقت تصمیم به استعفا می گیرد و مکتوبش را خدمت امام می فرستند، 14 آبان است. اما خبر رسمی استعفا برای اولین بار ظهر 15 آبان اعلام می شود. یعنی دولت موقت پس از تقدیم استعفایش به امام، تا صبح 15 آبان به امام خمینی فرصت میدهد که اعلام نظر کند. که این اعلام نظر حضرت امام در پیش فرض اعضای دولت موقت، چیزی نبود جز عدم موافقت امام با استعفای بازرگان، و در نتیجه کوتاه آمدن امام خمینی در برابر خواستههای ملیگراها.
مخلص کلام اینکه استعفای آخر دولت موقت هم جنبه ای صرفا تهدید آمیز داشته است و بازرگان و رفقایش از آن به مثابه ابزاری استفاده کردند که همچون دفعات گذشته امام را تحت فشار قرار دهند و پشت بندش امام نیز به خواسته لیبرالها عمل و دانشجویان تسخیر کننده لانه را مجبور به ترک سفارت کند. اما این بار بر خلاف ذهنیت و پیش بینی های بازرگان و دوستانش، امام خمینی با استعفای دولت موقت موافقت کرده و شورای انقلاب را مامور به اداره کشور می کنند.
1- خاطرات عباس امیر انتظام

لینک کوتاه »
http://rajanews.com/node/299794
لینک کوتاه کپی شد