هم اکنون عضو شبکه تلگرام رجانیوز شوید
شنبه، 1 ارديبهشت 1403
ساعت 14:02
به روز شده در :

 

 

 

رجانیوز را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

 

پنجشنبه 19 مهر 1397 ساعت 15:39
پنجشنبه 19 مهر 1397 15:04 ساعت
2018-10-11 15:39:31
شناسه خبر : 294824
طنز تلخ این چرخش های فکری این است که بازرگانی که سال 60، در یادداشت ها و مواضع محمد خاتمی بعنوان راس لیبرالها و مخالف های جمهوری اسلامی شناخته می‌شد، اکنون جای خود را به خاتمی داده است و کسانی که بعنوان برانداز نرم و داخلی جمهوری اسلامی شناخته می‌شوند، حول سید محمد خاتمی گرد آمده اند.
طنز تلخ این چرخش های فکری این است که بازرگانی که سال 60، در یادداشت ها و مواضع محمد خاتمی بعنوان راس لیبرالها و مخالف های جمهوری اسلامی شناخته می‌شد، اکنون جای خود را به خاتمی داده است و کسانی که بعنوان برانداز نرم و داخلی جمهوری اسلامی شناخته می‌شوند، حول سید محمد خاتمی گرد آمده اند.
گروه تاریخ-رجانیوز: «مراد از آمریکایی بودن نحوه‌ای از دید و بینش است که به سادگی ابزاردست سیاست‌های توسعه‌طلبانه آمریکا می شود»
 
«مراد از آمریکایی بودن،‌ انحصار‌طلبی دیوانه‌وار گروهک هایی است که چون هیچ پایگاهی در میان خلق ندارند، برای رسیدن به قدرت، به دامن بیگانگان می‌آویزند.»
 
به گزارش رجانیوز، این جملات، مشتی از خروار سرمقاله ها و یادداشت‌ها و سخنرانی های محمد خاتمی علیه بازرگان و در مذمت جریان غربگرا است. شاید آن زمانی که خاتمی اینچنین خطاب به بازرگان می‌نوشت که گروهک‌هایی که هیچ پایگاهی در میان خلق ندارند، برای رسیدن به قدرت، دست به دامن بیگانگان می‌شوند، حتی فکرش را هم نمی‌کرد که دو دهه بعد، خود و همفکرانش هم مصداق این اظهاراتش باشند.
 
با اندک مطالعه ای در تاریخ انقلاب، بالاخص دهه شصت، مشخص می‌شود کسانی که امروز شده اند مدافع بازرگان و سایر اعضای نهضت آزادی و برای جبهه ملی سینه چاک می‌کنند و برخورد های جمهوری اسلامی با جریان لیبرال امروز را مورد انتقاد قرار می‌دهند، همانهایی هستند که در دهه شصت تند ترین انتقادات را به بازرگان و دوستانش داشتند. از ابداع شعار هایی مثل: «ملی ها کوشند، تو سوراخ موشند»، «بازرگان؛ پیر خرفت ایران»، تا کتک زدن اعضای جبهه ملی در مجلس، برخورد هایی بود که خاتمی و جریان اصلاح‌طلب کنونی با بازرگان و جبهه ملی داشتند.
 
خاتمی در یکی از سرمقاله هایش برای کیهان که با عنوان «چه کسی آمریکایی است؟»، در تاریخ 18 مهر سال 60 چاپ شده است، درباره نگاه غربگرایانه دولت موقت می‌نویسد: «وقتی که دولت موقت در اثر بینش نا سازگارش با محتوای انقلاب اسلامی و با سوءاستفاده از نام و اعتباری که به برکت اسلام و عنوانی که از رهبر انقلاب گرفته بود، راه آشتی دادن انقلاب سازش ناپذیر اسلامی با آمریکا را برگزید، وقتی طعنه ها و لعن‌ها بجای اینکه متوجه آمریکا شود، نهاد های انقلابی و جوانان پرشور و دلسوزان به حال مستضعفان را هدف قرار داد، وقتی که فریاد بر آمد که انقلاب به پایان رسیده است و امروز باید با آرامش و متانت، و منطق و دور اندیشی به سازندگی بپردازیم و ملاقات با برژینسکی نشان داد که کدام سازندگی و نظمی مورد نظر است، بسیار بودند جوانان پرشور ولی کم تجربه و اطلاعی که این مواضع را با مواضع اصلی انقلاب و رهبری عوضی ‌گرفتند و گروهک‌های مفسد انحصار طلب ملحد یا التقاطی با هیاهو چنین وانمود کردند که جمهوری اسلامی و دولت موقت، عین یکدیگرند، و بدینوسلیه توانستند بسیاری از این جوانان ساده دل را به سوی خود جلب و با کار مداوم، آنان را برای چنین روز تلخی آماده کنند.»
 
 
رییس دولت اصلاحات در جایی دیگر، در واکنش به حمایت های بازرگان از اعضای سازمان منافقین، می‌نویسد: «طنز آقای بازرگان آنجاست که از انتساب آشوبگران به آمریکا بر می‌آشوبند. که خود حکایتگر نوعی نگرش آمریکایی به مسائل است.»
 
خاتمی در قسمتی دیگر از یادداشت های خود به نارضایتی نهضت آزادی از مواضع ضد آمریکایی جمهوری اسلامی اشاره کرده و خطاب به بازرگان می‌نویسد: «جریانی که شما در راس آن قرار دارید، همواره از مواضع ضد آمریکایی جمهوری اسلامی-البته با توجیهات گوناگون-اظهار نارضایتی و حتی، مخالفت قولی و عملی کرده است.»
 
وی در واکنش به جاسوسی عباس امیر انتظام نیز بازرگان را مورد انتقاد قرار داده و می‌گوید: «چه نقصی در کار شماست که فردی چون امیرانتظام جاسوس و مزدور آمریکا تا سطح معاونت نخست وزیر و سخنگوی دولت موقت بالا می‌آید.»
 
چرخش های فکری خاتمی و سایر هم‌قطاران کنونی اش، موضوع جدیدی نیست و بارها به آن پرداخته شده است. اما طنز تلخ این چرخش های فکری و انحراف از مسیر اصلی انقلاب این است که بازرگانی که سال 60، در یادداشت ها و مواضع محمد خاتمی بعنوان راس لیبرالها و مخالف های جمهوری اسلامی شناخته می‌شد، اکنون جای خود را به خاتمی داده است و کسانی که بعنوان برانداز نرم و داخلی جمهوری اسلامی شناخته می‌شوند، حول سید محمد خاتمی گرد آمده اند.
 
 
 
البته حامیان خاتمی با فرار رو به جلو و برای توجیه انحراف رهبران سیاسی شان از مسیر انقلاب، این چرخش فکری خاتمی را توبه و بازگشت از مسیر اشتباه می‌دانند که اتفاقاً خود خاتمی در سرمقاله خود در شماره 19 مهر سال 60 روزنامه کیهان به این توجیهات سطحی جواب داده است. خاتمی در آن سر مقاله به بهانه مرگ انور سادات نوشته بود: «سادات هم سابقه خوبی داشت. ولی قضاوت درباره هر انسان را باید موکول به آخرین انتخاب او نمود و یا کسی چه می‌داند شاید سادات از آغاز هم سرسپرده ی ابرقدرتان سلطه گر بود و همگامی و همراهیش با ناصر و مبارزات آزادیخواهانه و مردمی اش نیز به فرموده و فرمان اربابان برای کسب وجهه ظاهری در نظر مردم صورت می گرفت تا به هنگام مقتضی با تکیه بر همین سابقه ساختگی، بتواند فریبکارانه بر مردم مسلط شود.»
 
مخلص کلام اینکه این چرخش ها و تغییر مواضع، نه به خاطر توبه این افراد از گذشته و عملکرد چند دهه قبل خود، که بخاطر دشمنی و غرض ورزی شان علیه انقلاب اسلامی است.