وضع بچههایی که به فرزندخواندگی میروند و بعد برمیگردند از همه کودکان بدتر است/ به سختی میتوان خیّرین را قانع کرد که چه مخارجی در اولویت اصلی است
گروه زنان و خانواده-رجانیوز: در جامعۀ ما کودکانی زندگی میکنند که هرگز طعم شیرین داشتن پدر و مادر را نچشیدهاند و بزرگترین آرزوی آنان داشتن یک خانوادۀ هرچند معمولی است.
مرکز طلیعۀ مهر طاها یکی از مراکزی است که خانۀ 14فرشتۀ رنگارنگ است و این روزها و در این شرایط سخت، با چالشهای متعددی روبروست.
در همین خصوص رجانیوز با سرکار خانم اعتمادسعید مسئول فنی این مرکز گفت و گو کرده است. خانم اعتمادسعید معتقد است اولین چیزی که به ذهن هر خیّری برای کمک به مراکز نگهداری کودکان خطور میکند، خریدن عروسک، خوراکی، لباس، کیف و کفش است که البته هیچ کدام از آنها اولویت و نیاز اصلی ما نیست و نه تنها فایدهای برای بچهها ندارد، بلکه در اغلب موارد برای آنان ضرر دارد.
متن زیر گفت و گوی کامل رجانیوز با سرکار خانم اعتمادسعید میباشد:
*لطفاً در مورد مرکز طلیعۀ مهر طاها بفرمائید که آیا این مجموعه زیر نظر سازمان بهزیستی فعالیت میکند؟
این مرکز از مراکز شبهخانواده و وابسته به سازمان بهزیستی است و تحت عنوان مجوزی که از سازمان بهزیستی دارد، مسئولیت نگهداری از 20 دختر بچه تا سن 12 سال را دارد.
برای مراکز شبهخانواده محدوده سنی تعریف میشود و بر اساس مکانی که به سازمان معرفی میکنند، تعداد معینی کودک برای نگهداری در هر مرکز در نظر گرفته میشود. قوانین و مقررات مراکز از طرف بهزیستی تعیین میشود و بهزیستی به عنوان مرجع بالادستی بر کار شبهخانوادهها نظارت دارد.
روند انتقال بچهها از بهزیستی به مراکز شبهخانواده نیز به این صورت است که بهزیستی نگهداری از تعدادی بچه را که به هر طریقی از جمله شیرخوارگاهها و یا اورژانس اجتماعی به بهزیستی منتقل شدهاند، به مراکز پیشنهاد میدهد.
آخرین دختری که از بهزیستی تحویل گرفتیم، دختری هفت ساله است که از شیرخوارگاه آمنه به خانۀ ما آمدهاست.
*همۀ کودکانی که در این مرکز حضور دارند بدون سرپرستند؟
بچههای اینجا یا بیسرپرست و یا فاقد سرپرست مؤثر هستند. بهتر است بگوییم همگی نیازمند سرپرست هستند. تا جایی که اطلاع دارم، وقتی والدین از بچهای به مدت دو سال سراغی نگیرند، سه بار به فاصلۀ یک ماه در روزنامههای رسمی آگهی داده میشود و اگر باز هم پاسخی به آن آگهیها داده نشد، نام بچه در لیست فرزندخواندگی قرار میگیرد، حتی اگر سرپرستی داشته باشد.
دختران ما از قبل مشکلات مختلفی داشتند. به نظر من وضعیت آنهایی که به اصطلاح سرراهی بودهاند و از نوزادی وارد بهزیستی شدهاند و اکنون در مرکز ما هستند از بقیه بهتر است.
بچههایی داریم که از مادران معتاد به دنیا آمدهاند (که همان اعتیاد سبب بروز بسیاری مشکلات جسمی و روانی برای بچه شده است) یا خانوادهای پرتنش داشتند که آسیب فیزیکی و روانی به بچه وارد کردهاست.
همچنین هستند دخترانی که پدر و مادرشان در زندان به سر میبرند یا از خانوادهای آمدهاند که پدر یا مادر، دیگری را کشتهاند. در این بین بچههایی هستند که وضعیتشان از همه بدتر است.
آنها کودکانی هستند که علاوه بر مشکلات قبلی، به فرزندخواندگی رفته و بعد از آن به هر دلیلی برگشتهاند.
این بچهها از لحاظ روحی در وضعیت بسیار بدی قرار دارند که هم آرامش خودشان و هم تمام افراد دیگر خانه را برهم میزنند.
البته در برخی کشورها بچهها و خانوادهها از لحاظ فکری آماده شدهاند که ممکن است مدتی با هم زندگی کنند و بعد از آن به توافق نرسند و بچه به بهزیستی برگردد یا به خانوادۀ دیگری سپرده شود.
من امید دارم که بتوانیم این بچهها را به یک شهروند عادی برای جامعه تبدیل کنیم. مشکلاتی که بچهها در کودکی با آن دست و پنجه نرم کردهاند، بسیار بزرگ و عمیق بوده و سالها طول میکشد تا تبعات آن بهطور کامل از بین برود.
ما همچنین درصددیم روی مهارتآموزی بچهها تمرکز کنیم تا اگر بچهای به خانوادۀ خود برگشت یا بعد از رسیدن به سن قانونی از بهزیستی ترخیص شد، بتواند از مهارتهایش برای کسب درآمد استفاده کند.
فقط بچهای که به فرزندخواندگی میرود شاید نیاز چندانی به درآمدزایی نداشته باشد؛ هرچند در آن صورت نیز داشتن مهارتهای مختلف آیندهای بهتر را برایش رقم خواهد زد.
چند وقتی است که بچهها نقاشی را به طور حرفهای تمرین میکنند که قرار بود نمایشگاهی هم برگزار کنیم تا نقاشیهای بچهها دیده شود که به خاطر کرونا احتمالاً این نمایشگاه به صورت مجازی برقرار خواهد شد. البته با توجه به سن بچهها، همۀ آثارشان قابل فروش نیست.
با این وجود تلاش میکنیم با مهارتآموزی به آنان، هم اعتماد به نفسشان را افزایش دهیم و هم کمک کنیم که بتوانند در آینده از مهارتهای خود برای کسب درآمد استفاده کنند.
*نیروی انسانی حاضر در مجموعه متشکل از چه افرادی است؟
در هر شبهخانواده تعدادی مربی فعالیت میکنند که بهصورت شبانهروزی مسئولیت نگهداری از بچهها را بر عهده دارند و این نگهداری قاعدتاً محدود به خوراندن و پوشاندن و ... نیست؛ بلکه مسائل آموزشی و تربیتی بچهها هم مطرح است که فشار عمدۀ کار روی دوش همان مربیان است.
اما ممکن است تعدادی نیروی آموزشی کمکی هم در کنار مربیان قرار بگیرند که البته همیشه دسترسی به چنین نیروهایی وجود ندارد. تا جایی که میدانم، باید برای هر پنج بچه یک مربی وجود داشته باشد که این امکان از نظر پرداخت دستمزد حداقلی به مربیان برای خیلی از مراکز از جمله مرکز ما وجود ندارد.
در حال حاضر ما برای هر هفت کودک یک مربی داریم که البته مراکز دولتی از این بابت در مضیقۀ بیشتری هم هستند.
یکی از مشکلاتی که از روز اول در زمینۀ نیروی انسانی با آن برخورد کردیم، چندگانگی روشهای تربیتی مربیان در قبال بچهها علیرغم تخصص و تجربۀ کاری ایشان بود.
فرض کنید پنج مربی دارید که از تخصص کافی هم برخوردارند، اما بههرحال تفکرات و شیوههای تربیتی خود را دارند و ممکن است این چندگانگی مثل همان تفاوت تربیتی پدر و مادر، روی بچهها اثر منفی بگذارد.
به همین خاطر ما از گروهی به نام "آیین بالندگی" که فعالیت تخصصی در زمینۀ کودکان آسیبدیده انجام میدهند کمک گرفتیم تا شیوۀ رفتاری مربیان و هر کسی که به هر طریقی با بچهها مرتبط است را بههم نزدیک کنیم.
*هزینههای خیریۀ طلیعۀ مهر طاها از چه طرقی تأمین میشود؟
عمده هزینۀ شبهخانوادهها توسط خیّرین تأمین میشود؛ از جمله هزینۀ خوراک، پوشاک، دارو و درمان، آموزش، دستمزد مربیها و غیره. البته یارانهای از طریق بهزیستی به بچهها تعلق میگیرد که در اکثر مراکز شبهخانواده، یارانهها برای امور روزمرۀ بچهها مصرف میشود؛ اما مرکز ما تصمیم دارد یارانۀ بچهها را حتیالمکان علیرغم همۀ مشکلات مالی که وجود دارد، برای خودشان پسانداز کند.
*در حال حاضر نحوۀ تعامل شما با خیّرین چگونه است؟
خیّرین به چند دسته تقسیم میشوند. یک دسته فقط کمک مالی میکنند و به هر دلیلی تمایلی به حضور یا شناخته شدن ندارند.
دستۀ دیگر خیّرینی هستند که دوست دارند با بچهها مرتبط باشند. قبلتر از این در این مرکز، ارتباط باز و نامحدودی بین بچهها و خیّرین وجود داشت؛ به این صورت که بچهها با آنان به خرید میرفتند یا حتی به منزل خیّر میرفتند.
رفتار این خّیر اگر به شیوههای تربیتی ما نزدیک نباشد، اول اینکه باز هم بچه دچار چندگانگی میشود و دوم آنکه خیّر حضور ثابت و همیشگی ندارد و کودک ممکن است در صورت عدم حضور آن خیّر، در اثر این جدایی، آسیب عاطفی جدیای را تجربه کند.
به همین خاطر ما چارهای جز محدود کردن این ارتباط نداریم که گاهی به همین علت تصوری در ذهن خیّر پیش میآید که سیستم ما بسته است و در نتیجه دلخوری ایجاد میشود.
حتی خیّری داشتیم که زمانی که حال روحی نامناسبی داشت، تقاضا میکرد بچهها را ببیند تا به این روش روحش تسکین پیدا کند و به این فکر نمیکرد که این کار چه تأثیر بدی میتواند روی بچهها بگذارد.
من قبل از آنکه مسئولیت مرکز را بهعهده بگیرم، به عنوان خیّر با بچهها ارتباط داشتم و اگر مرکز مانع ارتباط میشد، ناراحت میشدم. ولی وقتی وارد کار شدم، دیدم ظاهر این قانون بیرحمانه است، در حالیکه نفع اصلی آن به بچهها میرسد. الان سعی میکنم برای خیّرین علت این محدودیتها را توضیح بدهم.
در نتیجه من اینجا فقط با خیّرینی همکاری میکنم که تعهد اخلاقی بدهند؛ که با نظم خاص و در مدت زمان مشخص با مرکز همکاری کند. مثلاً از خیّر آموزشی تعهد میگیرم تا پایان سال تحصیلی، کاری را که تعهد کرده در زمان تعیینشده انجام دهد.
بهاین دلیل که ناپایداریها و تعدد ورود افراد به داخل خانۀ بچهها، بدترین آسیب را به آنان میرساند.
اگر خیّر نتواند بهصورت منظم حضور یابد، ما از او برای کاری کمک میگیریم که با بچهها در ارتباط مستقیم نباشد.
*فرمودید عمده هزینۀ شبهخانوادهها توسط خیّرین تأمین میشود. پس مرکز شما با کمبود بودجه و امکانات مواجه نیست؟
قطعاً کمبودهایی وجود دارد. من درمورد نیازهای این مرکز میتوانم بگویم که ما به پول خیلی نیاز داریم. من قبلاً از بیرون تصور میکردم که هزینهها صرفاً به هزینۀ خوراک و پوشاک و اینطور چیزها محدود میشود.
اما میبینم هزینههای متعددی برای ادارۀ اینجا وجود دارد؛ از جمله هزینۀ تعمیرات ساختمان، اجارۀ مرکز که ما موظفیم به بهزیستی پرداخت کنیم، تعمیر وسایلی که هرچند وقت یک بار توسط بچهها بهخاطر مشکلات روحی متعددشان تخریب میشود، قبض آب و برق و گاز و غیره.
این در حالی است که دستمزد مربیان ما هم بسیار ناچیز است و حتی قابل مقایسه با دستمزد نیروهای شرکت خدماتی و نظافتی هم نیست. با این وجود ماهانه حدود بیست و چند ملیون تومان برای دستمزدها باید پرداخت کنیم.
تنها موردی که خیال ما بابت آن راحت است، مواد غذایی اصلی بچههاست که خدا میرساند. باز هم علیرغم تلاش ما پیش میآید چند روزی با کمبود لبنیات، میوه و سبزی مواجه باشیم.
هزینۀ روانپزشکی، روانشناسی و کادر درمانی بچههای ما بسیار سنگین است و با وجود آنکه این متخصصین به مرکز ما که زیر نظر بهزیستی است تخفیف میدهند، باز هم در پرداخت ویزیت ایشان دچار مشکل هستیم.
چند نفر از بچههای ما بهخاطر مشکلاتی که از قبل داشتند، تحت نظر روانپزشک هستند و هزینۀ داروی آنها در ماه چندین ملیون است که البته بیمارستان نیکان مقدار زیادی از داروها را برای ما تأمین میکند.
این هزینهها را اضافه کنید به هزینههای پزشکی و دندانپزشکی. البته پزشکان خیّری هم در کنار ما حضور دارند؛ اما با این وجود لازم است بسیاری از هزینهها را خودمان تأمین کنیم.
بهخاطر شرایط ویژهای که این بچهها دارند، نیاز است روانشناسانی در اینجا مستقر باشند و هر روز با بچهها در ارتباط باشند تا بتوانند به مسائل هر یک از آنان رسیدگی کنند. اما تا کنون تنها توانستهایم دستمزد پنج ساعت در هفتۀ یک روانشناس را تأمین کنیم.
مرکز ما حتی برای شستوشوی لباسهای بچهها نیز با سختی مواجه است. چند سال است که یک ماشین لباسشویی معمولی داریم که در روز بارها و بارها کار میکند تا لباسها و پتوهای بچهها تمیز باشد. در حالیکه به لباسشویی صنعتی و خشککن نیاز داریم.
یخچال و فریزرهای ما به نسبت تعداد افراد بسیار کوچک است و بهخاطر کمبود فضا حتی نمیتوانیم اغلب مواقع گوشت قربانی را از خیّرین قبول کنیم.
*چرا با وجود خیّرین، باز هم با این مشکلاتی که فرمودید دست و پنجه نرم میکنید؟
به این خاطر که مفهوم کار خیر بهطور کلی درست جا نیفتاده است که میتواند مدلهای مختلف داشته باشد و به کار فرهنگی نیاز است.
اولین چیزی که به ذهن هر خیّری برای کمک به ما خطور میکند، خریدن عروسک، خوراکی، لباس، کیف و کفش برای بچههاست که هیچ کدام از آنها اولویت و نیاز اصلی ما نیست و نه تنها فایدهای برای بچهها ندارد، بلکه در برخی موارد برای آنان ضرر هم دارد.
مثلاً فرض کنید خیّر برای هر یک از دختران عروسکی میخرد که قیمت هر کدام از عروسکها ششصد هزار تومان است و چند ساعت بعد توسط بچهها خراب شده است!
این در حالی است که ما اینجا مشکلات اساسی داریم. مثلاً با توجه به شرایط حاضر، ما ساختارهای مناسبی برای آموزش آنلاین بچهها نداریم و فقط یک تلویزیون آن هم بدون دستگاه دیجیتال برای دخترانمان در سه پایۀ تحصیلی وجود دارد که در مدارس مختلف هم ثبتنام شدهاند.
علیرغم اینکه ما تلاش کردیم حداقل بچههای یک پایه در یک مدرسه مشغول تحصیل شوند، این امکان میسر نبود. چراکه مدارس علیرغم تمایل به همکاری، هم از گنجایش کافی برخوردار نبودند و هم به دلیل آنکه بچههای ما به لحاظ درسی در سطح مناسبی قرار ندارند، آنها را هم به سختی میپذیرند.
بنابراین بهخاطر نبود تلویزیون و کامپیوتر به تعداد کافی، بچهها حتی نمیتوانند از آموزشهای صدا و سیما و آموزش مجازی مدارس استفاده کنند.
یا بهعنوان مثال حمام ما چند ماه است که نیاز به تعمیر اساسی دارد و خیّر قبول نمیکند به جای خرید لباس و کفش و عروسک یا غذای گرانقیمتی که مورد علاقۀ خودش است، هزینۀ تعمیر حمام را تقبل کند یا خوراکی های مفید مانند مغزها، میوه و غیره برای بچهها فراهم کند.
اغلب خیّرین میخواهند اولاً به تشخیص خود عمل کنند، دوماً خودشان هدیه را مستقیم به بچهها بدهند که این کار هم به دختران و هم به سیستم تربیتی ما آسیب میزند.
وقتی بچهها چندین عروسک یا لباس یا هر چیزی را هدیه بگیرند، مراقبت و استفادۀ بهینه از این وسایل را نمیآموزند که مصداق اسراف است. بنابراین به سختی میتوان خیّر را قانع کرد که چه مخارجی اولویت اصلی را تشکیل میدهند.
بچههای ما با یک آبنبات چوبی به همان اندازه خوشحال میشوند که از یک عروسک گران قیمت. پس بهتر است اگر خیّری قصد خوشحال کردن آنان را دارد، به یک هدیۀ ارزان قیمت اکتفا کند و بقیۀ پول را صرف مخارج اصلی از جمله قبض برق، کتب کمک درسی، میوه و سبزیجات و... کند.
*مجموعۀ شما در راستای حل این چالش چه تدبیری اندیشیده است؟
ما فرهنگسازی را از مرکز خودمان شروع کردیم و سعی میکنیم نیازهای اصلی را برای خیّرین تبیین کنیم. همچنین تلاش میکنیم از خیّر پولی دریافت نکنیم و پروژهای برایش تعریف کنیم تا اعتماد او به مرکز بیشتر شود.
مثلاً خرید تغذیۀ سالم یا تعمیر بخشی از ساختمان یا قسمتی از هزینۀ درمان بچهها را به او محوّل میکنیم. اما باز هم خیّرینی هستند که اصرار دارند به تشخیص خود عمل کنند و از نکات تربیتی غافلند.
من فکر میکنم اگر بخواهیم به لحاظ فرهنگی تغییراتی در زمینۀ کار خیر ایجاد کنیم، نیاز داریم که ارتباط خیّرین با مراکز گستردهتر شود؛ البته در همان چارچوبی که به بچهها و سیستم تربیتی آنان آسیبی وارد نشود.
ما به تازگی صفحهای در اینستاگرام راهاندازی کردهایم که ارتباطمان با خیّرین از آن طریق است. در حال راهاندازی سایتی هستیم که بتوانیم ارتباط مؤثر با خیّرین داشته باشیم.
همچنین نیاز به کمیتۀ خیّرین هم داریم تا نیازمندیهای خود را عنوان کنیم و خیّر بداند که کدام برطرف شده و از لیست نیازها حذف شده و کدام یک در اولویت اصلی است.
اما در حال حاضر نیرویی برای کمیتۀ خیّرین و امور اجرایی و اطلاعرسانی مرکز نداریم.
*در پایان درخواست حضرتعالی بهعنوان مادر 14دختر و مسئول این خانه از خیّرین چیست؟
من از خیّرین درخواست میکنم یا پروژهای قبول کنند و انجام دهند، یا در غیر این صورت به ما اعتماد کنند و اولویتبندی هزینهها را به ما بسپارند.
به عنوان مثال برای اغلب خیّرین سخت است که به ما برای پرداخت دستمزد و بیمۀ مربیان کمک کنند. درحالیکه مسئولیت آنان واقعا سنگین است و اگر دستمزد مربی مکفی باشد و بهموقع به او پرداخت شود، طبیعتاً آرامش بیشتری برای انجام مسئولیت خود دارد.
به همین خاطر در تمام جهان معلمان و مربیان بالاترین دستمزدها را دریافت میکنند تا آرامش معلم و به تبع آن آرامش بچهها بیشتر حفظ شود. حساب مربی از بچهها جدا نیست و مربی هم برای دختران زحمت زیادی میکشد و باید به فکر آرامش او باشیم.
به خصوص آنکه ما برای هماهنگی شیوۀ تربیتی مربیان بسیار تلاش میکنیم و از گروههای متخصص برای رسیدن به این منظور کمک میگیریم و اگر مربی بهخاطر مضیقۀ مالی این مرکز را بعد از مدتی ترک کند، همۀ زحمات بر باد میرود.
درخواست دیگرم آن است که خیّرین تلاش کنند برای یک بازۀ زمانی طولانی، کمک مستمر ولو اندک کنند که خیالمان از بخشی از هزینهها راحت باشد.
مخاطب دیگرم شرکتهای بزرگی هستند که شاید برای مصارف روزمرۀ دختران بتوانند به ما کمک کنند تا خرجی از مخارج مرکز حذف شود. به عنوان مثال مصرف ماهانۀ شیر، ماست، دستمال کاغذی و خیلی چیزهای دیگر ما شاید به راحتی از سوی برخی شرکتها قابل تأمین باشد.
مهمترین دغدغۀ ما در حوزۀ آموزش نیز حضور تعداد کافی معلم و مربی برای دانشآموزانمان در پایههای تحصیلی پیشدبستانی تا سوم دبستان است که حداقل چهار روز در هفته به مرکز بیایند.
مربیان ما که هر کدام مسئولیت هفت بچه را بر عهده دارند، به خصوص در شرایط سخت کنونی و تعطیلی مدارس، فرصت پیدا نمیکنند به قدر کافی به حوزۀ آموزش کودکان ورود کنند.
بنابراین ما به معلمانی نیاز داریم که یا بدون دستمزد بیایند یا اگر نشد، خیّرینی باشند که در پرداخت دستمزد معلمان به ما کمک کنند.
بعضی بچههای ما استعدادهای خاصی دارند. مثل ورزش. اما ما نیروی تخصصی برای ورزشهای مختلف نداریم. یا بچهای که در زمینۀ ریاضی جای پیشرفت زیادی دارد و قابلیت حضور در مدارس تیزهوشان را نیز دارد که اگر جداگانه با او کار شود، استعداد بچه به ثمر مینشیند.
همچنین بچههایی هستند که در زمینۀ موسیقی، حشرهشناسی، نقاشی و ... قابلیت ویژهای دارند که اگر روی آن سرمایهگذاری شود، در آیندۀ این بچهها تأثیر بهسزایی دارد.
ارتباط با خیریه طلیعه مهر طاها:
اینستاگرام: instagram.com/tmtcharity
دیدگاه کاربران