

معاون شهردار اسبق تهران دلایل دپو شدن واگن های مترو در گمرک بندرعباس را تشریح کرد.
ناصر امانی معاون سابق برنامه ریزی شهرداری تهران در گفتوگو با فارس گفت: محسن پورسیدآقایی، معاون حمل و نقل و ترافیک شهرداری تهران در اظهاراتی مدعی شده که خط 3 متروی تهران به خاطر وجود پروژه اطلس مال در محدوده نیاوران کور شده است و در رابطه با خرید واگن های خاک خورده در گمرک ادعاهایی را نیز به مدیریت شهری سابق نسبت داده است.
وی ادامه داد: در اسفند ماه سال 95، قرارداد خرید قطعات 70 دستگاه واگن مترویی با شرکت "سی. آر. سی" و "نورینکو " بسته شد و در خرداد 96 پیش پرداخت قراداد پرداخت و از آن زمان اجرایی شد.
معاون سابق شهردار تهران گفت: این قراداد فی مابین شرکت واگن سازی متروی و شرکتهای "نورینکو" و" سی.آر.سی" بود. مدت زمان قید شده در این قراداد برای تحویل 70 دستگاه واگن به این شکل بود که محموله اولیه واگن ها بعد از 8 ماه پس از امضای قراداد و محموله دوم در ماه نهم پس از امضای قراداد به سمت بندرعباس حمل شود.
امانی گفت:پس از آن نیز مقرر بود تا شرکت واگن سازی متروی تهران بلافاصله پس از دریافت واگن ها نسبت به مونتاژ و ساخت داخل قطعات باقیمانده اقدام کرده و طبق برنامه زمانبندی پیش بینی شده و اعلام شده به شرکت بهره برداری در آن زمان، کل این 70 دستگاه واگن می بایست تا تیرماه سال 97 به بهره برداری می رسید.
معاون قالیباف گفت: در شهریورماه سال 96 یعنی تقریبا سه ماه پس از اجرایی شدن قرارداد، تغییرات مدیریتی که در شهرداری تهران صورت گرفت و خروج قالیباف از شهرداری و روی کار آمدن شهردار جدید و انتصاب آقای پورسیدآقایی متاسفانه صرفا از روی لجبازی و مخالفت با تیم مدیریتی سابق، قراداد 70 دستگاه واگن شامل تغییراتی شد.
وی افزود: آقای ربیعی که به ریاست هیات مدیره شرکت بهره برداری متروی تهران از طرف آقای پورسید آقایی منسوب شده بود، طرحی را به معاون حمل و نقل و ترافیک و شرکت واگن سازی تهران ارائه داد. امانی خاطرنشان کرد: همانطور که در قبل بیان شد، این 70 دستگاه واگن برای خط فرودگاه امام (ره) پیش بینی شده بود و به همین جهت برای رفاه حال مسافران جای حمل بار در هر واگن برای بار همراه مسافران لحاظ شده بود. ربیعی با هماهنگی پورسیدآقایی اعلام کردند که ما این واگن ها را برای خط فرودگاه امام (ره) لازم نداریم و با توجه به اینکه قصد نداریم خط فرودگاه را بهره برداری کنیم، این واگن ها را در خطوط داخل شهر تهران استفاده خواهیم کرد. و در یک اقدام نسنجیده و عدم رعایت مقرارت بانکی و اداری در نامه ای مستقیم به طرف چینی مطرح شد که می بایست جای بار در تمامی واگن ها حذف شود؛ چون قرار است این واگن ها در خطوط داخل شهر استفاده شوند.
امانی خاطرنشان کرد: تمام کسانی که حتی یکبار کار قراردادهای بین المللی و یا کار قرادادهایی که از طریق بانک در قالب ال سی انجام می شوند، را انجام داده باشند، می دانند که وقتی قراردادی در قالب ال سی انجام می شود، می بایست تمام تغییراتی که می خواهد در آن صورت گیرد نیز از طریق ال سی انجام شود. یعنی باید این تغییر زمان از طریق بانک شهر که بانک عامل طرف ایرانی بود به اطلاع بانک طرف چینی رسیده می شد و با موافقت سفارش دهنده و تولیدکننده و کسی که طرف قراداد است، این زمان تغییر می کرد.
وی ادامه داد: اما این اتفاق صورت نگرفت و در یک نامه غیررسمی از طرف واگن سازی به شرکت های چینی، درخواست این تغییر انجام شد و بانک هم از این موضوع بی خبر بود. طرف چینی نیز این تغییر جای بار به صندلی را مشمول زمان دانست و اعلام کرد با توجه به آنکه 7 ماه از قراداد گذشته و ما آماده حمل این واگن ها هستیم، عوض کردن جای بار به جای صندلی زمان بر است و حدود سه الی چهارماه زمان می برد.
معاون سابق شهردار تهران با ابراز تاسف نسبت به پذیرش شروط جدید در قراداد گفت: متاسفانه طرف ایرانی این شرایط جدید را قبول کرد و این باعث شد که زمان قراداد به جای آنکه در 9 ماه تمامی واگن ها آماده حمل شوند به بالای یکسال این زمان افزایش یافت و این باعث شد تا ال سی یکساله ای که از طرف بانک شهر با کلدون بانک چین باز شده بود و با ارز یورویی 3600 هزار تومان این اتفاق روی داده بود این ال سی بعد از گذشت یکسال و منقضی شدن، باعث شد تا متاسفانه الی سی از دست برود. شرکت چینی که واگن ها را آماده کرده بود، تقریبا از خرداد سال 97 یعنی یکسال پس از اجرایی شدن قراداد که ال سی نیز منقضی شده بود، واگن ها را در چین نگه نداشت و به گمرک بندرعباس فرستاد ولی اسناد حمل آنها را تحویل نداد، چون ال سی منقضی شده بود و شرکت نمی دانست چگونه باقیمانده مبلغ قرارداد را اخذ کند.
وی تصریح کرد: در همان خرداد سال 96؛ 50 درصد مبلغ قراداد با هماهنگی بانک مرکزی و مجوزی که بانک شهر از بانک مرکزی گرفته بود، به طرف چینی با ارز یورویی 3600 هزار تومانی پرداخت شده بود. اما پس از انقضای ال سی پس از یکسال و بدنبال افزایش قیمت ارز، متاسفانه همه مشکلات همزمان برای این موضوع پیش آمد و یک بی تدبیری در تغییر جای بار به جای صندلی که به راحتی در داخل کشور و توسط کارگران و متخصصان شرکت واگن سازی تهران نیز امکان انجام آن بود، این کار متاسفانه با لجبازی که صورت گرفت باعث شد تا ال سی منقضی شود و در همین زمان قیمت ارز به شدت صعودی شود. در نتیجه بانک شهر نیز برای تمدید ال سی مطرح ساخت که آن 50 درصد ال سی که به صورت وام توسط شهرداری گرفته شده می بایست ابتدا تسویه حساب شود تا ادامه کار انجام شود. اما در مدل اولیه قراداد کل محموله در کمتر از یکسال وارد کشور می شد و هم ال سی باقی می ماند و هم به سر رسید تسویه وام ها نمی رسید که تسویه مرحله اول شرط پرداخت 50 درصد دوم باشد.
امانی یادآور شد: بنابراین با یک تغییر کوچک و یک لجبازی و صرفا از روی مخالفت با گروه قبلی؛ این قراداد به مشکل خورد. این واگن ها به مرحله اول شان تقریبا از انتهای خرداد ماه سال 97 در گمرک است و محموله دوم آن نیز از شهریور 97 درگمرک باقی است و متاسفانه، معاونت حمل و نقل و شرکت واگن سازی اقدام قاطعی برای اینکه ترخیص آنها انجام نداده اند. صرفا پس از تلاش های بسیار زیادی که توسط عوامل بانک شهر انجام شد، ال سی تمدید شد تا مشکل قانونی آنها مرتفع شود و نه اینکه فعلا از گمرک ترخیص شود. این خلاصه ماجرای واگن ها بود که اگر به قرارداد دست نمی زدند، این واگن ها از تیرماه سال 97 وارد خطوط شده بودند و می توانستند از آن استفاده کنند.
معاون سابق برنامه ریزی شهرداری تهران در ادامه به ادعاهای پورسید آقایی درباره کور شدن نیمه شمالی خط 3 بخاطر پروژه اطلس مال نیز واکنش نشان داد و ابراز کرد: در مورد انتهای نیمه شمالی تونل خط 3 متروی تهران که مربوط به ایستگاه نوبنیاد است، ادعای معاون حمل و نقل و ترافیک کاملا رد می شود. تمام نقشه های اجرایی این خط موجود است.
امانی گفت:حتی پیمانکاران مختلف و تامین کنندگان مالی داخلی و خارجی برای اجرای این پروژه آمدند و اعلام امادگی کردند. تمام نقشه ها اماده شده و افراد مختلف اعلام آمادگی کردند تا هم به صورت "ای پی سی" و هم "ای پی سی اف" با توجه به نقشه های موجود کار را انجام دهند. براساس نقشه جدید قرار شد تا انتهای نیمه شمالی خط 3 مترو از نوبنیاد به ایستگاه متروی تجریش وصل شود. این اقدام در حال حاضر نیز قابل اجراست. تمامی صحبت هایی که درباره عدم قابلیت اجرایی شدن این پروژه زده می شود، کذب است و هیچ ارتباطی به اطلس مال ندارد.
وی بیان کرد: این خط تکمیلی را می توان از همان مسیری که در نظر گرفته شده به سرانجام رساند.
به گزارش فارس، بر اساس طرحی که از سوی صنایع دفاعی جمهوری اسلامی ایران دنبال میشود، نیروهای مسلح کشورمان به دنبال طراحی و ساخت نسل جدید زیردریاییهای سنگین خود با وزن 3200 تُن هستند که با ساخت آن، جهش بزرگی در زمینه طراحی و ساخت زیردریاییها در کشور رخ خواهد داد.
این زیردریایی حدود 87 متر طول، 10 متر قطر و 3200 تُن وزن خواهد داشت.
مدل آزمایشگاهی زیردریایی آینده
ایران پیش از این زیردریایی های سبک «غدیر» با وزن 150 تُن را ساخته و عملیاتی کرده و زیردریایی «فاتح» با تُناژ 500 تُن را نیز آماده الحاق دارد.
زیردریایی سبک کلاس غدیر
تصویری از زیردریایی فاتح که بزودی به ناوگان نداجا الحاق می شود
پیش از این، خبر در دست ساخت بودن زیردریایی «بعثت» نیز با تُناژ حدودا 1300 تُن اعلام شده بود که با این حال به نظر میرسد نیروی دریایی قصد دارد به سراغ زیردریایی با حجمی نزدیک به زیردریاییهای کیلوکلاس خود (نوح، طارق و یونس) نیز برود.
یکی از زیردریاییهای کیلوکلاس نیروی دریایی ارتش
زیر دریاییهای «کیلو» ساخت روسیه در اوایل دهه 70 خریداری شدند و سنگینترین زیردریاییهای حال حاضر در نیروی دریایی ارتش هستند.
یک اقتصاددان در مورد اشتباهات اقتصادی دولت در برابر تحریمها گفت: دولت در ماههای اول واکنش غلطی به تحریمها نشان داد، تعیین نرخ ۴۲۰۰ تومانی برای دلار یکی از واکنشهای غلط دولت به تحریم ها بود.
به گزارش فارس، سید محمد صادق الحسینی اقتصاددان شب گذشته در گفتگو با برنامه پایش گفت: ما کشوری هستیم که دهههای متمادی مسائل را حل نکردیم، مداوم مسائل را گذاشتیم که دولتهای بعدی حل کنند و دولتها به هر نحوی خواستند، از مسائل فرار کنند. این مسائل در حال حاضر به ابر چالش تبدیل شدهاند.
وی افزود: ابر چالش بیکاری، محیط زیست، نظام بانکی و ابر چالش مسائل منطقه ای مهمترین ابر چالشهایی هستند که کشور با انها درگیر است. بیکاری موجود تا دو دهه آینده یکی از معظلات کشور است، ابر چالش محیط زیست و کم آبی را باید جدی گرفت. حال علاوه بر این ابر چالش هایی که کشور با آنها درگیر است یک شوک سیاسی و اقتصادی به نام تحریم ها به کشور وارد شده است.
وی گفت: هدف سیاستگذاری نباید ایجاد اشتغال باشد، بلکه به دلیل اینکه امکان حل ابرچالش بیکاری در دهه آتی را از دست داده ایم، منابع و قوانین کار ما باید مبتنی بر ایجاد شغل باشد نه حفظ شغل موجود؛ ضمن اینکه باید به نرخ بیکاری بالا عادت کنیم و منابع در جهت مدیریت تبعات ناشی از بیکاری حرکت کند.
این اقتصاددان افزود: شوک جدید با وجود این ابرچالش ها موثر است، اگر تحریم هایی که بر کشور ما اعمال شد بر ترکیه، آلمان و ایتالیا اعمال می شد ساختار اقتصادی این کشورها از هم می پاشید. آلمان بیشتر از 50 درصد GDP آن واردات است، این در حالی است که ایران حدود 22 درصد GDP ان واردات است، شرایط ما شرایطی است که اقتصاد ما با وجود تحریم ها تاب آورده است.
الحسینی ادامه داد: ذکر این نکته لازم است که بدانیم خود تحریم نیست که سرانجام تحریم را مشخص می کند، واکنش تحریم شونده است که سرانجام تحریم را مشخص می کند. اگر واکنش درست نشان بدهید مانند روسیه که اجازه داد نرخ ارز نوسان کند، نرخ تورم را عادی افزایش داد و دخالت نکرد، رقابت را از بین نبرد و انحصار درست نکرد این یک واکنش دردست است. از طرف دیگر واکنش عراق به تحریم ها یک واکنش غلط است.
این اقتصاددان گفت: دولت در ماههای اول واکنش غلطی به تحریم ها نشان داد، تعیین نرخ 4200 تومانی برای دلار یکی از واکنش های غلط دولت به تحریم ها بود. ارز ترجیهی گذاشتیم، خرید و فروش دلار را قاچاق اعلام کردیم ، بورس کالا را بستیم، نظام دادوستد اقتصادی را محدود و غیر رقابتی کردیم و بر عکس روسیه عمل کردیم و اینها از جمله اشتباهات دولت بود.
وی گفت: در همه سالهای اخیر، مشکل ما این بود که نرخ ارز را سرکوب کردیم. در این دوره هم این کار را کردیم. اگر بخواهیم نرخ ارز را کنترل کنیم باید تورم را مهار کنیم. اقتصاد ما در کنار ژاپن یکی از بسته ترین اقتصادهای جهان است. در تحریم ها به سه حوزه خانوار، بنگاه های اقتصادی و بودجه دولت فشار زیادی وارد میشود. اگر بودجه دولت را متناسب با تحریم ها ننویسم به مشکل بر میخوریم ، همین الان کسری بودجه بزرگ سال آینده مشکل ساز خواهد بود.
این اقتصاددان گفت: باید تهدید ها را به فرصت تبدیل کنیم، یارانه انرژی یکی از تهدید هاست که باید آن را به فرصت تبدیل کنیم. 60 تا 80 میلیارد دلار یارانه پنهان به حامل های سوخت میدهیم، این یارانه پنهان یعنی قیمت واقعی یک حامل انرژی با قیمتی که اکنون عرضه می شود است. ما گرفتار یک اقتصاد حمایتی شدیم که ضد رقابت و رانت آور است
وی گفت: 42 درصد ایرانی ها ماشین دارند و حدود 58 درصد ماشین ندارند، پس ما یارانه سوخت را به ماشین دارها میدهیم و کسی که ماشین ندارد استفاده نمیکند. در حال حاضر ثروتمندان 11 برابر فقرا یارانه پنهان دریافت میکنند.
خانه طلاب تهران از طلاب تهرانی دعوت کرده بود رسالتهای طلبگی در بازار را مشق کنند. در آخرین روز این دوره، با جمعی از طلاب طالب این دوره میهمان انجمن اسلامی بازار و حجره حاجعبدالله کرمانی شدیم.
خبری از جمعیت شناور یک و نیم میلیون نفری معروف خیابان ۱۵خرداد نیست. هنوز کرکره مغازهها چفت ششمیخه قفلهایشان است. سنگفرشهای چهار راه گلوبندک آرامآرام پاخور مشتریهایی میشوند که به بوی خرید باقیمتی منصفانهتر، صبح روز پنجشنبه خودشان را به سراها و تیمچههای بازار تهران رساندهاند تا برد تخفیف دشت اول کاسبها را نصیب خودشان کند.
باید با پای پیاده به سمت غرب خیابان گز کنیم تا رأس ساعت 8 به دورهمی طلاب با دبیر انجمن اسلامی اصناف بازار تهران برسیم. ساختمان انجمن اسلامی با سهطبقه رویهم سوار قدیمیاش در میانه راسته لوستر فروشها نشسته است. سالن اجلاس در طبقه سوم میزبان طلبههایی شده که قرار است پای حرفهای کریمی، دبیر انجمن اسلامی بازار و تجربه سالهای دور و نزدیکش از بازار بنشینند.
جلسه با تلاوت آیههای وحی آغاز میشود و کمی بعد دبیر انجمن مشتاقانه راوی رابطه تاریخی بازاریان و روحانیان میشود: «بازاریها از دیرباز احترام ویژهای برای نهاد روحانیت قائل بودند. هسته اولیه همه شهرهای بزرگ مانندتهران بازار آن بوده است. بعدها محلههایی در اطراف راستههای این بازار شکل گرفتند. جالب است بدانید که حوزههای علمیه در دورههای مختلف تاریخ بازار تهران نگین انگشتری آن بودهاند.»
کریمی میگوید اکنون 8 حوزه فعال در محور بازار تهران فعال هستند و این میتواند فرصتی برای رفع تهدیدهایی باشد که امروز بازار تهران با آن درگیر شده است: «تاریخ معاصر به ما نشان میدهد که روحانیون و بازاریها در همه حوادث سیاسی و اجتماعی دوشادوش هم حرکت کرده و به پیروزیهایی بزرگ دست پیداکردهاند. طلاب این حوزههای علمیه امروز هم میتوانند با همدلی و همراهی کسبه، فضایی برای تبلیغ کاسبی حلال در بازار ایجاد کنند. این مهم نیاز به شناخت دقیق از مناسبات و تاریخ بازار تهران دارد و اعضای انجمن اسلامی اصناف بازار تهران آمادگی خود را برای همکاری با حوزههای علمیه در این زمینه اعلام میکند.»
این حجره خوی و بوی صاحبش را گرفته
چند باری در معبرهای تنگ و ترش تیمچه امین السلطان گم میشویم تا راه حجره حاج رنجبر کرمانی پیدا شود. بیاغراق بیش از یک قرن از پا گرفتن این بازارچه در دل راسته خیابان مولوی میگذرد. ساباطهای چوبی جابهجا ریخته شده سقفها و طاقیها و هشتیهای نم و نا گرفته گواه این هستند که در این سالها نیمنگاهی هم به مرمت اینگوشه از بازار نشده است. حال بازار امین السلطان خوب نیست. کسب و کار بیشتر کاسبهای اینجا از سکه افتاده اما بروبیا در حجره نقلی حاج عبدالله رنجبر کرمانی تمامی ندارد. کاسب پا به سن گذاشتهای که کار و بارش بعد 60 سال بده بستان در بازار بیخ پیدا نکرده و همیشه خدا بهواسطه آبروداری از خلق خدا آبرودار مانده است.
حجره حاج عبدالله در آخرین پیچ نرسیده به هشتی بازار امین السلطان قرارگرفته و در تمام طول این سالها قرار دل ناآرام مردمان دستتنگی بوده که نمیخواستند شرمنده کس و کارشان باشند و دستشان مقابل نااهل و نامحرم دراز شود. اینجا راز مگویی وجود ندارد. همهچیز پیش رویمان فاش است. این حجره بدجوری خوی شفاف و زلال صاحبش را به خود گرفته. حاج عبدالله مرام کاسبهای کهنهکار بازار تهران قدیم را پیشه خودش کرده و هنوز که هنوز است گونیهای برنج و حبوبات را قسطی بدون ضمانت به مشتریهایش تحویل میدهد. گواه این مرام دیرین، دفترهای رنگپریده ورق خوردهای است که حالا پرشده از نام مشتریهای خوشحساب و بدحسابی که روی خوشرویی این حبیب خدا حساب بازکردهاند. مغازه حاج عبدالله درست مثل خودش ریز و مریز است اما اینجا که باشی هرچقدر هم که گرفته حال باشی دلت از همنشینی بادل دریایی کاسب سالخورده و خوشروی بازارچه امین السلطان باز میشود.
پای منبر افشاگر نواب
طلبهها که مهمان ناخوانده حجرهاش میشوند گل ازگلش میشکفد. از اینکه گونیهای رویهم سوار شده برنج و حبوبات جایی برای پذیرایی برایش باقی نگذاشتهاند ابزار شرمندگی میکند. بااینحال حواس کسی به ابعاد جمعوجور این مغازه نیست. بیشتر طلبهها چشم به کتابهای قدیمی کنار همردیف شده درس مکاسب دارند. آنهایی هم که راز کشوی میز مندرس گوشه حجره را میدانند دلدل میکنند که دست حاج عبدالله بیش از این منتظرشان نگذارد و آن را بیرون بکشد. همه دور کاسب خوشنام تیمچه حلقه میزنند و گوش جانشان را به حرفهای شیرین او میدهند: «در سال 1311 در روستای زوار بید پیشوا متولد شدم. پدرم مکتب داشت. کنار دستش مینشستم. همینطور که به بچههای بزرگتر قرآن یاد میداد گوشه چشمی هم به من داشت. تحصیلات اولیه را مدیون زحمتهای او هستم. در نوجوانی به تهران آمدم و ساکن محله دولاب شدم. خدا شهید نواب صفوی را رحمت کند. آن موقع در همان محله سکونت داشت و بعد از نماز مغرب جلسههای سخنرانی برگزار میکرد.»
حاج عبدالله به عادت کاسب پیشههای قدیم لباس کار ساده به تن دارد. کلاه کامواییاش را روی سر میزان میکند و به طلبهها میگوید روحانی هم که میشوید مثل نواب شوید: «نواب زبان تندی داشت. حقایق را افشا میکرد. آن زمان در روستاها هنوز اربابها روی کار بودند و به رعیتها ظلم میکردند. مال و جان مردم از دست آنها در امان نبود. من که سالها در روستا این زورگوییها را دیده بودم پامنبری ثابت نواب شدم. همان روزها بود که تکلیف راهم معلوم شد و تا امروز هم در همان خط فکری ماندهام و ذرهای به آن شک نکردهام.»
پاسبان ها هم برای فداییان اسلام گریه کردند
وقتی یکی از طلبهها از حاجآقا کرمانی میپرسد که از ابتدا در این مغازه بوده یا نه ،ما را به خاطرات سالهای دورش مهمان میکند: «آن زمان رسم بود که شاگرد مغازه را با خود مغازه به خریدار تازه میدادند. دست بر قضا مدتی شاگرد مغازه پدر شهید بخارایی ضارب حسن علی منصور شدم. در آن دوران حشرونشر با این افراد متدین و انقلابی که اعتقاد زیادی به قیام مسلحانه علیه شاه داشتند باعث شد کمکم با تفکرات امام خمینی(ره) آشنا شوم.
حاج اکبر بخارایی در بازار تهران عطاری داشت و من که شاگرد او بودم در جریان همه ارتباطات او با انقلابیهای بازار قرار میگرفتم. پسر او و دوستانش دست از جانشان شسته بودند. انسانهای به این عجیبی در عمرم ندیدهام.ایمانشان مثل کوه محکم بود.
میگویند روزی که در دادگاه قرار بود حکم تیرباران آن ها را صادر کنند مثل بچه های مدرسهای با هم شوخی میکردند و سر این که چه کسی ابتدا بنشیند و به حکمش رسیدگی شود بحث میکردند. عکس معروفی از دادگاه آنها منتشر شد که صورت بشاش و بیترس آنها از مرگ را نشان میداد. پاسبانهای زندان هم عاشقشان شده بودند و صبح روزی که آنها را برای تیرباران میبردند پنهانی اشک میریختند و از این گروه میخواستند حلالشان کند. بعد قائله فیضیه قم و توهین به حضرت امام، به همراه همین بازاریها به خیابانها ریختیم و همان شب دستگیر شدیم. اوایل دهه ۵۰ بود که پدر شهید بخارایی مغازه عطاریاش را به من و شریکم فروخت. از همان روزها فروش جنس نسیه به مردم تنگدست را شروع کردم تا کاسبیام برکت پیدا کند.»
دست تنگ مشتری ها و روی باز حاج عبدالله
روی میز کاسب خوشروی این حجره پرشده از دفترهای سالهای دور و نزدیک. خیلی حسابها خطخوردهاند و پرونده خیلی از آنها باز است هنوز. نام بعضی از مشتریها 50 سال تمام است که مدام در ستونهای این دفترها تکرار میشود. حاج عبدالله میگوید درس مکاسب را در محضر آیتالله خوش وقت آموخته و این دانستهها را فقط به شیوه عملی میتوان به دیگری منتقل کرد: «بازار امروز و حال و هوایی که جوانها دارند جایی برای نصیحت باقی نگذاشته است. اگر کسی روشنضمیر باشد با دیدن رفتار درست و خداپسندانه به آن گرایش پیدا میکند. در مکاسب به ما یاد دادند تا میتوانیم هوای مشتری را داشته باشیم. به ما گفتند مشتری از جانب خدا سمت شما میآید و شما اگر با فرستاده خدا بد تا کنید خودتان ضرر میبینید. اساتید این را آویزه گوش ما کردند که اگر به مشتری آسان بگیریم خدا هم به ما آسان میگیرد و به ما و کسبوکارمان آبرو و برکت میدهد. اینها افسانه نیست. من یکعمر در همین حجره ۲۰متری باخدا معاملهها کردهام.شما به من بگویید مگر میشود طرف حساب شما خدا باشد و سود نکنی و به ضرر بیفتی؟»
طرف حساب من خداست
طلبههای جوان، زبان به کام گرفتهاند و باجان و دل حرفهای شیرین حاج عبدالله را به گوش میگیرند. از اینهمه خوشباوری که حاصل یکعمر ایمان آزموده شده است به وجد آمدهاند و زیر لب مرحبا و احسنت میگویند. حاجآقا کرمانی بالاخره با اصرار ما آن کشوی معروف را بیرون میکشد و نگاه طلاب روی اوراق انبوه چکهای برگشتی سر میخورد و همانجا میماند. دست بعضیهایشان سمت برگهها میرود و انگار که بخواهند تفالی به دیوانی بزنند چندتایی از آنها را بیرون میکشند و روی میزها پهن میکنند. گذر ایام این برگهها را ترد و شکننده کرده است. یک چک برای خوزستان است و چکی دیگر برای بانکی که قبل از انقلاب فعال بوده ونشان میدهد که بدهکار صاحب سنندج است. همسایههای حاجآقا رنجبر میگویند کاسب خوشاخلاق تیمچهشان از عراق و افغانستان هم مشتریهایی داشته که هنوز حسابشان را با او صاف نکردهاند.
حاج عبدالله با دستهای لاغری که رگهایش هویدا شده آرام روی چکها دست میکشد و میگوید: «همه این بدهکارها را حلال کردهام.بهزور نمیشود از کسی پول گرفت. مرام این مغازه این است که اجناس را قسطی به دست مشتریها بدهم. از این رویه دست برنمیدارم. من در این ۶۰سال کاسبی هزاران مشتری داشتهام. این چکهای برگشتی که قدیمیترین آنها مربوط به ۴۵سال پیش است برای ۵درصد از مشتریهایم است. من نمیتوانم به خاطر بدحسابی این تعداد به ۹۵درصد دیگر از مشتریهایم بیاعتماد شوم. در مکاسب به ما یاد دادهاند جواب بدی هم خوبی است. خیال من آسوده است چون طرف حساب من در این معاملهها خداست و هیچکس مثل او جانب حق ننشسته است.»
کارگاهی برای مکاسب اسلامی
«حجتالاسلاموالمسلمین علیاصغر سهرابی» مدیر خانه طلاب تهران و حوزه علمیه و عملیه نهضت، برگزاری این دوره را تمرینی برای تبلیغ طلاب میداند و به درسهایی که اعضای این گروه از حاج عبدالله کرمانی گرفتند اشاره میکند: «بازار از دیرباز محیط تبلیغی سابقهداری برای روحانیون بوده است. بازار امروز تهران با تغییرات جدی روبه روی شده است. به همین دلیل نیاز و ضرورتهای متعددی ایجاب میکرد طلاب حوزههای علیه با مناسبات حال حاضر آن آشنا شوند. این دوره در ۴ هفته برگزار شد و برای برخورد عینی با کاسبی که رویه مکاسب را در کسبوکارش پیشگرفته در روز آخر به دیدن حاج عبدالله رنجبر کرمانی آمدیم. دیدار ایشان با طلاب حوزههای علمیه درنهایت صفا و صمیمیت برگزار شد و این گروه با توجه به اخلاق و رفتار و گفتار این عالم زاهد درسهای متعددی از محضرش گرفتند.»
سهرابی میگوید در هفتههای گذشته طلاب با مباحث نظری مرتبط با اقتصاد اسلامی در بازار آشنا شدند اما دیدار با عبدالله کرمانی جنبه عینی به این مباحث داد: «در 3 هفته گذشته بحثهایی مانند هویت فرهنگی و اجتماعی بازار و همچنین مباحث نظری اقتصاد و رابطه روحانیت با کسبه بازار را بررسی کردیم. چکیده و عصاره این مباحث درسهایی بود که طلاب این گروه در مغازه کوچک این کاسب که حقیقتاً حبیب خداست دیدند و شنیدند. امیدواریم مجموع این تلاشها به خروجی مطلوب که همان رسیدن به بازاری پویا از اقتصاد اسلامی است برسیم.»
توکل ایشان رشکبرانگیز است
از حوزه آیتالله ایروانی خودش را به این بازدید رسانده است. «وحید سلطانی» خروجی دوره ۴هفتهای بازار و رسالتهای طلبگی را در حجره کوچک حاج عبدالله پیداکرده است: «در طول ۴هفته گذشته بهطور تئوری با مناسبات بازار و کاسبها آشنا شدیم اما آنچه امروز در این مغازه کوچک دیدم درس مکاسب به شیوه عملی بود. حاج رنجبر کرمانی از سطوح تحصیلی بالایی برخوردار است و چند مقاله درزمینهٔ مکاسب اسلامی منتشر کرده اما در رفتار و گفتار و منش او هیچ تکبری دیده نمیشود. ایشان برای من نمونه عینی زهد و تقوا و بیتوجهی به مال دنیا هستند و این نشانگر توکل بیچونوچرای ایشان به خداوند است.»
صفای باطنیاش حکم کیمیا دارد
زارعی از دیگر طلبههایی است که با گروه طلاب مهمان حجره عبدالله کرمانی شده است. او به دلنشینی رفتار و گفتار این کاسب خوش آوازه اشاره میکند و میگوید: «ایشان معلم اخلاق به شیوه عملی هستند. وقت اذان بود که ما به حجره ایشان رسیدیم. ایشان بیحرف بدون اینکه درب مغازهاش را قفل کند راه افتاد و گفت من وقت اذان باید بروم باخدایم حرف بزنم بعد میآیم باهم گپ میزنیم. این مصداق بارز امربهمعروف بود بیآنکه بخواهد به ما خردهای بگیرد. اتفاقاً ما همپشت سر ایشان راهی مسجد بازار شدیم و نماز اول وقت را از دست ندادیم. جامعه ما تشنه این اخلاق و رویه است. امیدوارم بتوانیم مثل ایشان به درجات عالی از توکل و تقوا و اخلاق دست پیدا کنیم.»
منبع: فارس
اعتراض حرفهای
داماد حسن روحانی دارای تحصیلات مرتبط با زمینشناسی است و لیسانس این رشته را دارد و دارای مدرک کارشناس ارشد زمینشناسی نفت است. مهدیزادهفرساد در مقطع دکترای همین رشته در حال تحصیل است اما رزومه کاری وی اصلا مرتبط با زمینشناسی نبوده است. وی سال 1395 چند شغله و در پژوهشکده وزارت نفت مشغول به کار میشود اما در تابستان امسال از سوی معاون علمی رئیسجمهور به عنوان دبیر ستاد انرژی انتخاب میشود. در میان اعتراضات و انتقادات به حکم فامیلی وزیر صنعت، یک نامه انتقادی و کنایهای حرفهای در فضای مجازی منتشر شد که تحسین همگان را در پی داشت. شنبه شب کامران وکیل، دبیر کل و عضو هیات مدیره اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات معدنی ایران با ارسال نامهای «کنایه آمیز» به رحمانی، وزیر صنعت، معدن و تجارت، ضمن ارسال کروکی سازمان زمینشناسی به ایشان برای ارائه به داماد رئیسجمهور، از این اقدام رحمانی بشدت تقدیر کرد. متن این نامه به شرح زیر است:
جناب آقای دکتر رحمانی
مقام عالی وزارت صنعت، معدن و تجارت
با سلام
احتراما ضمن تشکر از عمق درایت و تدبیر آن جناب در انتصاب داماد مقام عالی ریاست محترم جمهوری به سمت حساس (ریاست سازمان زمینشناسی کشور)، به پیوست کروکی محل وقوع آن سازمان برای ارائه به مقام محترم منصوبه، به حضور ارسال میشود. امید است با تداوم توجهات آن جناب در ضرورت به کار گماردن افراد باسابقه، ذیصلاح و متخصص علیالخصوص در این قبیل سازمانهای زیربنایی بخش معادن کشور، شاهد شکوفایی و توسعه روزافزون این بخش حیاتی اقتصاد کشور باشیم.
با احترام
کامران وکیل، دبیرکل و عضو هیات مدیره
کروکی برای داماد آقای رئیسجمهور!
پس از انتصاب کامبیز مهدیزاده فرساد، داماد حسن روحانی به ریاست سازمان زمینشناسی واکنشهای مختلفی از جنس اعتراض و انتقاد به این حکم رضا رحمانی، وزیر صنعت، معدن و تجارت صورت گرفت. فعالان صنعتی و معدنی با تاکید بر اینکه رئیس تازهوارد تجربه لازم برای چرخاندن چنین سازمان بزرگ و تخصصی را ندارد نسبت به عواقب خطرناک آن در آینده هشدار دادند. در این میان کامران وکیل، دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات معدنی ایران با نگارش نامهای خطاب به وزیر صنعت و ابراز شگفتی از این حکم، کروکی محل سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کشور را برای اطلاع مهدیزاده فرساد، از آدرس سازمان به پیوست نامه ارسال کرد تا در اختیار رئیس جدید قرار گیرد. به دنبال نگارش این نامه، کامران وکیل در گفتوگو با «وطنامروز»، اظهار داشت چنانچه تاریخچه سازمان زمینشناسی را بررسی کنید در مدت زمان عمر این سازمان، افراد متخصص بر آن ریاست کردهاند به طوری که حتی در بین متخصصان نیز کمتر کسی را میتوان پیدا کرد که براحتی ریاست سازمان را بپذیرد. وکیل با تاکید بر غیرمتخصص بودن داماد روحانی، ریاست سازمان را کاری پیچیده و تخصصی برشمرد که نیاز به فردی خاص و حرفهای دارد.
به گفته وی، امروز بالغ بر 80 درصد از اکتشافات معدنی در ایران انجام شده بنابراین در حال حاضر سازمان نیاز به فردی با دانشی فراتر از دانش موجود زمینشناسی در کشور دارد. کسی باید در راس این سازمان قرار گیرد که از کشورهای پیشرو در زمینه معدن، زمینشناسی و علوم زمین از جمله استرالیا، کانادا و... بازدید کرده باشد. وی افزود: تنها چنین فردی با این علم و تجربه میتواند بیاید و با برنامهریزی چندساله نقاط ضعف سازمان را شناسایی و برطرف کند نه کسی که حتی مکان جغرافیایی سازمان را هم بلد نیست به همین دلیل کروکی سازمان را برای ایشان فرستادم.وکیل تصریح کرد: رئیس جدید ساختار و شاکله سازمان زمینشناسی را نمیشناسد تا بتواند برای آن سیاستگذاری کند و با بودجهای که در اختیار دارد طرحها را به سرانجام برساند و ایران را به جایگاه مطلوب در حوزه زمینشناسی برساند. انجام چنین اموری از توان وی خارج است. به عنوان نمونه باید 150 تا 200 میلیارد تومان بودجه سالانه سازمان را صرف پژوهش، مطالعه و رفع تنگناها کند اما چون وی توانایی شناسایی تنگناها را ندارد در نتیجه آقایان شروع به بستن قراردادهای صوری با شرکت تازهتاسیس در قالب کارهای مطالعاتی میکنند و چند نقشه آماده شده را هم دوباره رونمایی میکنند و منابع را هدر میدهند. وکیل خاطرنشان کرد سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی پیشنیاز بخش معدن است اما با این انتصاب بخش معدن به خواب میرود. وی یادآور شد وقتی گفته میشود معدن باید جایگزین نفت شود نیاز است آن را بهتر بشناسیم و از ساختار زمینشناسی بهتر بهره بگیریم، چرا که ایران در زمینه معدن و معدنکاری جزو کشورهای کمعمق است با این وجود ما هنوز لایههای سطح زمین را نیز نکاویدهایم. وی با تصریح اینکه رسیدن به چنین جایگاهی در اتصال بخش معدن و زمینشناسی نهفته بوده و نیازمند اطلاعات و فناوری روز است، اعلام کرد وزیر صنعت با این انتصاب حلقه اول زنجیر را قطع کرد. وی با اشاره به بیاختیار بودن وزیر صمت در انتصاب معاونان خویش و اینکه به او گفته شده تو وزیر شو ولی معاونانت را ما انتخاب میکنیم، اظهار داشت: کاش همزمان با تصویب و اجرای قانون منع بهکارگیری بازنشستگان، ضوابط نحوه بهکارگیری غیربازنشستگان هم تصویب میشد و به اجرا درمیآمد تا انتصاب هرکسی بر اساس تحصیلات، تخصص و توانایی او انجام شود. دبیر اتحادیه تولیدکنندگان و صادرکنندگان محصولات معدنی ایران درباره مشکلات سر راه بخش معدن گفت: 9 ماه از سال 97 گذشته و به دنبال یک اعلام اشتباه (دلار 4200 تومانی) هنوز فعالان بخش خصوصی نتوانستهاند پسلرزههای این تصمیم غلط را پشت سر بگذارند. با وجود این همه منابع ارزی، امکانات و فرصتها متاسفانه کارها به انجام نمیرسد. کالاها در گمرکات مانده و شرکتهای نمایندگی که از مردم پول گرفتهاند و 18هزار خودرو وارد کردهاند نمیتوانند آن را به مردم تحویل دهند. از سوی دیگر قدرت خرید مردم کاهش پیدا کرده و معیشت آنها سختتر شده است. به گفته وی، بخش معدن نیز از این وضعیت اقتصادی، ضربه دیده است؛ کشتیهای فلهبر به بنادر ایران نمیآیند و نوسانات نرخ ارز سبب شد تا ایشان کرایههای 8-7 دلار بر هر تن را به 18-17 دلار بر هر تن افزایش دهند.
رئیس جدید سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی کیست؟
کامبیز مهدیزادهفرساد، مشاور معاون علمی و فناوری رئیسجمهور و دبیر ستاد توسعه فناوری حوزه انرژی
سوابق اجرایی: مشاور دکتر قمی، عضو مجلس خبرگان رهبری و معاون ارتباطات بینالملل دفتر رهبری، مشاور دکتر قمی در دانشگاه آزاد اسلامی، قائممقام معاون برنامهریزی پژوهشگاه صنعت نفت سال 1395، مشاور معاون علمی و فناوری ریاستجمهوری، رئیس برنامهریزی مالی و تامین منابع پژوهشگاه صنعت نفت 1395، عضو شورای مرکزی کشورهای اسلامی و رئیس ستاد نخبگان و جوانان کشورهای اسلامی، مشاور سازمان ملی جوانان ریاستجمهوری سال 1384، مشاور فرماندار کرج سال 1392، رئیس حوزه نخبگان فرمانداری کرج سال 1392، مشاور مدیر عامل شرکت مهندسی و توسعه نفت شرکت ملی نفت ایران سال 1393 و رئیس مرکز آموزشهای تخصصی پژوهشگاه صنعت نفت سال 1392
سوابق تحصیلی: دکترای زمینشناسی سنگ رسوب و رسوبشناسی (در حال تحصیل)، فوقلیسانس زمینشناسی نفت و لیسانس زمینشناسی
سوابق تحقیقاتی و پژوهشی: عضو سازمان نظام مهندسی معدن و زمینشناسی از سال 1388، دارای 8 ثبت اختراع شامل: طراحی سختافزار الگوریتم کاربردی برای ایجاد شکست هیدرولیکی در سنگ مخزن نفت به منظور افزایش زیاد برداشت سال 1391، دستگاه مبدل انرژیهای هدر رفته با انرژی الکتریسیته سال 1389، اختراع صندلی و کمربند هوشمند خودرو سال 1390، اختراع دستگاه آرامبخش راننده خودرو سال 1390، اختراع ریزپردازنده هوشمند مخازن هیدروکربنی سال 1389، دارنده 5 مدال بینالمللی اختراعات، برنده جایزه ویژه مسابقات از کشورهای آمریکا و کرواسی، 3 تالیف و ترجمه کتاب در سالهای 1392 و 1393، پژوهشگر برتر سال 85 استان البرز، پژوهشگر برتر سال 92 استان تهران و دارای 5 مقاله ISI
پسر این وزیر مشاور آن وزیر!
گویا با آمدن وزیرهای جدید روند حکمهای فامیلی در دولت شدت گرفته است. چند هفته پیش حکم وزیر جدید اقتصاد برای پسر وزیر کشور جنجالساز شده بود. پسر رحمانیفضلی به عنوان مشاور وزیر اقتصاد انتخاب شده بود و رحمانیفضلی از این انتصاب پسرش دفاع کرده بود. فرهاد دژپسند، وزیر اقتصاد در گفتوگویی دلایل انتصاب هادی رحمانی، پسر وزیر کشور را به عنوان مشاور جوان خود اینگونه اعلام کرد: اینکه هادی رحمانیفضلی، پسر وزیر کشور است، کاملا درست است اما علت انتخاب او به عنوان مشاور جوان، نسبتش با رحمانیفضلی نیست، بلکه آشنایی شخص خودم از توانمندیهای ایشان است، زیرا او از دوره کارشناسی، یکی از دانشجویان خوبم بوده و به همین دلیل وقتی در مقطع فوقلیسانس در دانشگاه شهید بهشتی مشغول به تحصیل شد، وی را به عنوان کمک استاد انتخاب کردم که در امور آموزشی و تحصیلی به بنده کمک میکرد. او تاکید کرد: تاکنون مشاهده نکردهام که هادی رحمانی فضلی اصلاً و ابداً از موقعیت پدرش در هیچ مقطعی استفاده کند و اگر فردی مثل من از این نسبت اطلاع نداشت از رفتار ایشان هرگز به این موضوع پی نمیبرد، بنابراین انتخاب او صرفاً جهت استفاده و بهرهگیری حداکثری از قابلیتهای فردی بوده که از لحاظ علمی قابل قبول است و از نظر رفتاری نیز هرگز به دنبال استفاده از رانت پدرش نبوده است. منبع: وطن امروز